آقای محمدیزاده : لطفاً به تماشای آتش در گلستان بروید!
پارکملّی
گلستان؛ یعنی یکی از زیباترین و متنوعترین مناطق حفاظتشدهی ایران که از
آن با عنوان گنجینهی گونهگونی زیستی وطن یاد میشود، همچنان در حال
سوختن است.متأسفانه بارانی هم نمیخواهد ببارد و در این لحظهی شب، هیچ
نیروی امدادی هم نمیتواند به داد پارک برسد و او همچنان میسوزد ...
یکی
از محیط بانهای زحمتکش منطقه، طی پیامکی برایم نوشته است: «به رییسها در
پایتخت بگویید: پارک ملّی گلستان همچنان دارد میسوزد و نابود میشود؛
لطفاً سری بزنند!»
چشم، من میگویم و امیدوارم عالیترین فرد سبز در
کابینه دهم – جناب محمدیزاده - بداند که امروز مهمترین وظیفه برای او
پاسداری از موجودیت پارک هاي ملّی اي چون گلستان و کویر است و بس.
دستکم اگر نمیتوانید آتش
را خاموش کنید، با زیستمندان مظلوم پارک و همهی زحمتکشانی که در این یک
هفته کوشیدهاند تا آتش را مهار کنند، میتوانید همراهی و همدردی کرده و
با حضور در منطقه، عملاً نشان دهید که مصیبت و جراحت واردآمده بر پارک، مصیبت همهی ماست، نه
فقط اهالی دو استان گلستان و خراسان شمالی.
همچنان درحیرتم که چرا ما نباید در تمام طول این سالها به صرافت راه اندازی و تجهیز یگان مستقل هوایی برای اطفاء حریق ر عرصه های منابع طبیعی و محیط زیست بیافتیم؟
مشکل کار در هر جا که باشد، مسلماً در بی پولی نیست! هست؟


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.