سكوت اجرا و آموزش در برابر تجاوز به پژوهش در نوشهر! چرا؟
ماجراي تلخ تجاوز مغولوار به باغ اكولوژي نوشهر،
به رغم تلخكاميهاي متعددش، نكات روشنگرانهي فراواني را هم داشت كه خود
ميتوانند دليل بسياري از لكنتهاي پيش آمده در بين سه نهاد اجرايي، آموزشي
و پژوهشي درگير در حوزه منابع طبيعي را به نمايش نهند.
به راستي
چرا نبايد عاليترين مقام متولي منابع طبيعي كشور – دكتر علي سلاجقه – كه
خود يكي از متخصصان و پژوهشگران و مدرسان اين حوزه هم هست، در باره اين
رخداد تلخ اظهار نظر كند؟ چرا تارنماي رسمي سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور در مورد اين فاجعه سكوت مطلق اختيار كرده و تازه يادش افتاده تا در صفحه نخست خويش به رويدادي اشاره كند كه خبرش را 73 روز پيش در مهار بيابانزايي انتشار داده بودم!
وضعيت ديرينهترين دانشكده منابع طبيعي كشور در كرج از اين هم فاجعهبارتر
است! دانشكده اي كه دست كم نيم قرن است كه دانشجويانش را پيوسته براي درس
درختشناسي به اين باغ پژوهشي گسيل ميدارد و تقريباً همهي دانشجويان
فارغالتحصيل اين دانشكده – از جمله نگارنده – از آن رويداد و حضور در باغ
اكولوژي نوشهر خاطراتي شيرين به ياد دارند (هرگز محمّد درويش خاطره حضورش
در پاييز 1368 را به همراه شادروان دكتر جوانشير و ديگر همكلاسيها از جمله
علي سلاجقه از ياد نميبرد! علي آقا شما چرا از ياد بردهايد؟!)
آري، شوربختانه بايد اعتراف كرد كه قديميترين و معتبرترين واحد آموزش عالي ما در بخش منابع طبيعي و رييسش - دكتر مهدي فائزي پور - هم هيچگونه واكنش رسمي به اين تجاوز شرم آور از خود نشان نداده اند! چرا؟
آخر ما ز دوستان چشم ياري داشتيم! نداشتيم؟
پسين گفتار:
خواستم به ماجراي ثبت ملّي ديرينهترين باغ اكولوژي كشور به شمارهي 17795
در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور هم اشاره كرده و از جناب بقايي –
رييس سازمان و معاون رييس جمهور - هم به دليل سكوت خود و سازمان متبوعشان
گله كنم؛ اما بعد پشيمان شدم! زيرا بقايي ممكن است جوابم دهد: وقتي از تار صدايي درنميآيد، من چرا گلوي خود را پاره كنم؟!