تا كي بايد تقصير را بياندازيم به گردن گذشتگان؟!
در
نخستين روز از آبان ماه سال جاري، دلاور نجفي، معاون پيشين محيط طبيعي
سازمان حفاظت محيط زيست ايران طي يادداشتي كوتاه كه بر روي تارنماي
شخصياش قرار داد، محمّدباقر صدوق، جانشين كنونياش در تيم محمديزاده را
خطاب قرار داده و نسبت به عواقب صدور مجوز براي اكتشاف و استخراج نفت از
پارك ملّي كوير آشكارا هشدار داد.
خبرگزاري ايرن هم اين هشدار را عيناً بر روي درگاه مجازي خود بازانتشار داد تا مخاطبان بيشتري از محتواي اين يادداشت آگاهي يابند، به نحوي كه به فاصلهي كمتر از 2 روز شاهد واكنش تند دكتر صدوق به اين يادداشت شديم كه البته سرعت عمل در پاسخگويي مسئولين بسيار شايسته است. به ويژه آن كه ايشان نخست در پاسخ خود خطاب به دكتر نجفي اشاره ميكنند كه "البته قصد ندارم سؤالات شما را با طرح پرسشهاي ديگري جواب دهم."
اما به رغم چنين گفتاري، ايشان هم همان رويهاي را در عمل پيش ميگيرند كه پيشتر از وي، خود جناب نجفي هم در مواجهه با منتقدينشان پيش گرفته بودند! دكتر صدوق مينويسند: "جناب آقاي نجفي، من نيز همچون شما معتقدم که خبر اکتشاف نفت در پارک ملي کوير نگران کننده است. اما اين خبر به همان اندازه نگران کننده است که خبر اکتشاف نفت در پارک ملي نايبند بود. اين خبر همان اندازه نگران کننده است که موافقت با قطع درختان و تخريب پوزههاي سنگي به منظور تعريض جاده پارک ملي گلستان مي توانست نگران کننده باشد. با اين وجود، اين رخدادها درزمان مديريت جنابعالي اتفاق افتاد و شما يا واکنشي نشان نداديد و يا اگر هم اعتراض کرديد از پايه و اساس، تماميت پارک ملي را زير سوال برده و صورت مسئله را پاک کرديد."
اينك پرسش اصلي اين است كه با چنين فرافكنيهايي ميخواهيم چه چيزي را ثابت كنيم و از چه دفاع نماييم؟
برخورد دكتر صدوق با اعتراض دكتر نجفي، درست مانند آن است كه يقهي آدم را بگيرند و مورد بازخواست قرار دهند كه چرا از ديوار همسايه بالا ميروي؟ و طرف هم پاسخ دهد: زيرا ديشب هم يك نفر داشت از ديوار منزل من بالا ميرفت!
مسئولين عزيز!
چرا يادمان رفته كه آنچه دارد از دست ميرود، طبيعت مظلوم و ارزشمند وطن ما و آيندهي سبز فرزاندانمان است؟ تا كي ميخواهيم به اين بازي "كي بود كي بود؛ من نبودم!" ادامه دهيم و شاهد استمرار مرگ طبيعت وطن باشيم؟ مگر قرار است ما هیچگاه در شمار گذشتگان قرار نگیریم؟!
اگر تجاوز به پارك ملّي كوير بر مبناي ماده 8 آيين نامه اجرايي قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست، جرم است (كه هست)؛ بايد از هر جا كه متوجه اين جرم و خطاي آشكار شديم، جلويش را بگيريم. اگر پارك ملّي كوير، ناموس مناطق چهارگانهي كشور است (که هست)، نبايد در برابر تجاوز به اين ناموس، منفعل عمل كرده و سكوت كنيم به اين بهانه كه پيشتر هم به اين ناموس تجاوز شده است!
حرف من اما فراتر از مقاومت در برابر تجاوز به ناموس طبيعت است. ميگويم: اگر براي ما محيط زيست ارزش دارد، بايد با چنگ و دندان تا آنجا كه قدرت داريم از آن پاسداري كنيم و زرق و برق ميز رياستمان را فداي نشاط طبيعت و پاسداري از اصل 50 قانون اساسي كنيم و نه برعكس!
دلاور نجفي هم خود به خوبي ميداند كه او نيز مبرا از اين اشتباه نبوده و بارها با همين استدلال، جواب منتقدين خويش را در زمان مسئوليتش داده و اغلب خطاها را به گردن تيم معصومه ابتكار انداخته است. براي مثال ميتوان به يادداشت مورخ 18 فروردين 1387 و يا 11 ارديبهشت 87 ايشان اشاره كرد. جالبتر آن كه خودشان هم در تاريخ دوم ارديبهشت همان سال معترف بودهاند كه تا كي بايد تقصير را بياندازيم به گردن گذشتگان؟
به هر حال، از حق نگذريم؛ دلاور نجفي اگر هر اشكالي داشته باشد – كه دارد – يك حسن مهم هم دارد و آن اين كه ميتوانست در اين روزها مثل رييسش (خانم جوادي) كاملاً سكوت كند و شاهد مرگ شتابناك محيط زيست وطن باشد، امّا او هنجارشكني كرده و نشان داده كه علاقهاش به حفظ محيط زيست ربطي به داشتن مسئوليت در اين حوزه ندارد.
و اين همان ويژگي كهربا گونهاي است كه نگارنده 5 سال پیش در ماجراي جابجايي وزير پيشين جهاد كشاورزي تذكر داده بود؛ ویژگی ای که جايش هنوز هم در سلوک رفتاری اغلب مديران كشور خالي است! نيست؟
باشد كه دكتر صدوق هم - كه تا اين لحظه متخصصترين و محبوبترين فردي بوده كه مسئوليت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست را برعهده داشته – نشان دهد كه آن همه شور و شوق و اميد طرفداران محيط زيست به دليل انتصاب ايشان بي دليل نبوده و ميتوانند چون سلحشوري جان بركف از آموزههاي بر حق و دانشبنياد محيط زيست دفاع كنند و يا با افتخار استعفا داده و گناه اين تجاوز به ناموس طبيعت را براي خود نخرد.
این یادداشت در خبرگزاری ایرن هم انتشار یافته است.
بازخوردهای دیگری از این ماجرا:
- نگذاریم پارک ملی کویر عسلویه دیگری بشود ! - دلاور نجفی
- جنگ زرگري؛ اين بار صدوق-نجفي - سام خسروی فرد
- پارک ملی کویر و اکتشاف نفت! - کامبیز بهرام سلطانی
- ما ز ياران، چشم ياري داشتيم! - کوشان مهران
خبرگزاري ايرن هم اين هشدار را عيناً بر روي درگاه مجازي خود بازانتشار داد تا مخاطبان بيشتري از محتواي اين يادداشت آگاهي يابند، به نحوي كه به فاصلهي كمتر از 2 روز شاهد واكنش تند دكتر صدوق به اين يادداشت شديم كه البته سرعت عمل در پاسخگويي مسئولين بسيار شايسته است. به ويژه آن كه ايشان نخست در پاسخ خود خطاب به دكتر نجفي اشاره ميكنند كه "البته قصد ندارم سؤالات شما را با طرح پرسشهاي ديگري جواب دهم."
اما به رغم چنين گفتاري، ايشان هم همان رويهاي را در عمل پيش ميگيرند كه پيشتر از وي، خود جناب نجفي هم در مواجهه با منتقدينشان پيش گرفته بودند! دكتر صدوق مينويسند: "جناب آقاي نجفي، من نيز همچون شما معتقدم که خبر اکتشاف نفت در پارک ملي کوير نگران کننده است. اما اين خبر به همان اندازه نگران کننده است که خبر اکتشاف نفت در پارک ملي نايبند بود. اين خبر همان اندازه نگران کننده است که موافقت با قطع درختان و تخريب پوزههاي سنگي به منظور تعريض جاده پارک ملي گلستان مي توانست نگران کننده باشد. با اين وجود، اين رخدادها درزمان مديريت جنابعالي اتفاق افتاد و شما يا واکنشي نشان نداديد و يا اگر هم اعتراض کرديد از پايه و اساس، تماميت پارک ملي را زير سوال برده و صورت مسئله را پاک کرديد."
اينك پرسش اصلي اين است كه با چنين فرافكنيهايي ميخواهيم چه چيزي را ثابت كنيم و از چه دفاع نماييم؟
برخورد دكتر صدوق با اعتراض دكتر نجفي، درست مانند آن است كه يقهي آدم را بگيرند و مورد بازخواست قرار دهند كه چرا از ديوار همسايه بالا ميروي؟ و طرف هم پاسخ دهد: زيرا ديشب هم يك نفر داشت از ديوار منزل من بالا ميرفت!
مسئولين عزيز!
چرا يادمان رفته كه آنچه دارد از دست ميرود، طبيعت مظلوم و ارزشمند وطن ما و آيندهي سبز فرزاندانمان است؟ تا كي ميخواهيم به اين بازي "كي بود كي بود؛ من نبودم!" ادامه دهيم و شاهد استمرار مرگ طبيعت وطن باشيم؟ مگر قرار است ما هیچگاه در شمار گذشتگان قرار نگیریم؟!
اگر تجاوز به پارك ملّي كوير بر مبناي ماده 8 آيين نامه اجرايي قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست، جرم است (كه هست)؛ بايد از هر جا كه متوجه اين جرم و خطاي آشكار شديم، جلويش را بگيريم. اگر پارك ملّي كوير، ناموس مناطق چهارگانهي كشور است (که هست)، نبايد در برابر تجاوز به اين ناموس، منفعل عمل كرده و سكوت كنيم به اين بهانه كه پيشتر هم به اين ناموس تجاوز شده است!
حرف من اما فراتر از مقاومت در برابر تجاوز به ناموس طبيعت است. ميگويم: اگر براي ما محيط زيست ارزش دارد، بايد با چنگ و دندان تا آنجا كه قدرت داريم از آن پاسداري كنيم و زرق و برق ميز رياستمان را فداي نشاط طبيعت و پاسداري از اصل 50 قانون اساسي كنيم و نه برعكس!
دلاور نجفي هم خود به خوبي ميداند كه او نيز مبرا از اين اشتباه نبوده و بارها با همين استدلال، جواب منتقدين خويش را در زمان مسئوليتش داده و اغلب خطاها را به گردن تيم معصومه ابتكار انداخته است. براي مثال ميتوان به يادداشت مورخ 18 فروردين 1387 و يا 11 ارديبهشت 87 ايشان اشاره كرد. جالبتر آن كه خودشان هم در تاريخ دوم ارديبهشت همان سال معترف بودهاند كه تا كي بايد تقصير را بياندازيم به گردن گذشتگان؟
به هر حال، از حق نگذريم؛ دلاور نجفي اگر هر اشكالي داشته باشد – كه دارد – يك حسن مهم هم دارد و آن اين كه ميتوانست در اين روزها مثل رييسش (خانم جوادي) كاملاً سكوت كند و شاهد مرگ شتابناك محيط زيست وطن باشد، امّا او هنجارشكني كرده و نشان داده كه علاقهاش به حفظ محيط زيست ربطي به داشتن مسئوليت در اين حوزه ندارد.
و اين همان ويژگي كهربا گونهاي است كه نگارنده 5 سال پیش در ماجراي جابجايي وزير پيشين جهاد كشاورزي تذكر داده بود؛ ویژگی ای که جايش هنوز هم در سلوک رفتاری اغلب مديران كشور خالي است! نيست؟
باشد كه دكتر صدوق هم - كه تا اين لحظه متخصصترين و محبوبترين فردي بوده كه مسئوليت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست را برعهده داشته – نشان دهد كه آن همه شور و شوق و اميد طرفداران محيط زيست به دليل انتصاب ايشان بي دليل نبوده و ميتوانند چون سلحشوري جان بركف از آموزههاي بر حق و دانشبنياد محيط زيست دفاع كنند و يا با افتخار استعفا داده و گناه اين تجاوز به ناموس طبيعت را براي خود نخرد.
این یادداشت در خبرگزاری ایرن هم انتشار یافته است.
بازخوردهای دیگری از این ماجرا:
- نگذاریم پارک ملی کویر عسلویه دیگری بشود ! - دلاور نجفی
- جنگ زرگري؛ اين بار صدوق-نجفي - سام خسروی فرد
- پارک ملی کویر و اکتشاف نفت! - کامبیز بهرام سلطانی
- ما ز ياران، چشم ياري داشتيم! - کوشان مهران
+ نوشته شده در سه شنبه ۴ آبان ۱۳۸۹ ساعت 0:4 توسط محمد درویش