بیژن فرهنگ درهشوری مهمان امروز ما در گفتگوی داغ سبز!
کمتر کسی است که نام این بزرگمرد بی ادعا و دوستداشتنی طبیعت وطن را نشنیده باشد و جرأت کند که خود را فعال محیط زیست هم بنامد! امروز انسانی که میگوید: «به من فقط درهشوری بگویید، کافی است!»
میخواهد از زخمهای دردناک دریاچه ارومیه برای شنوندگان و بینندگان
برنامه گفتگوی داغ سبز در دهمین پلهاش سخن بگوید. وی که اخیراً به منطقه
سفر کرده و با موتورسیکلت توانسته پهنههای قابل توجهی از نمکزار دریاچه
ارومیه (بخوانید کویر ارومیه!) را درنوردد، با دلی خونبار و چشمانی اشکبار
از مشاهداتش برای من و شما خواهد گفت. او دیروز تلفنی از نگارنده قول
گرفته است که بتواند نظراتش را در باره دلایل بحران پیش آمده برای دریاچه
ارومیه آزادانه و بدون سانسور با هموطنانش درمیان نهد و محمّد درویش
امیدوار است که امروز شرمندهی این چهرهی ماندگار محیط زیست ایران نشود!
همچنین در برنامهی امروز تا جایی که وقت اجازه دهد به گفتگوی خویش با جناب عباس نژاد، مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی هم ادامه خواهیم داد.
همچنین دوستانی که مایلند دیدگاهها یا نقطه نظراتشان در این برنامه یا
برنامههای آیندهی گفتگوی داغ سبز انعکاس یافته و پیگیری شود، لطفاً
نگارنده را از طریق ارسال کامنت در همین وبلاگ آگاه سازند.
برای آشنایی با بخشی از خدمات استاد بیژن فرهنگ دره شوری، میتوانید سری به کانون سبز یاران دنا بزنید.
گفتنی آن که ساعت 14 الی 16 روز یکشنبه هفته آینده - 25 مهر 1389 - هم با دو تن از مدیران وزارت نیرو و استانداری آذربایجان غربی در ایران صدا پیرامون دریاچه ارومیه مناظره خواهم داشت که اطلاعات دقیق تر را حتماً به آگاهی علاقه مندان خواهم رساند.


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.