آقای علیرضا ذاکر اصفهانی! شما چرا؟
هفته گذشته (14 مهر 1389) علیرضا ذاکر اصفهانی – استاندار اصفهان – خود را
به تهران رساند تا با حضور در یک همایش محیط زیستی با عنوان: «اولین
جشنواره رسانه و محیط زیست»، غیر محیط زیستیترین افکار و اندیشههای خود
را با مخاطبینش به اشتراک نهد! مخاطبینی که ظاهراً باید محیط زیست برایشان
مسأله اصلی باشد، اما هیچ واکنش سزاوارانهای به سخنان این مقام ارشد
حکومتی در یکی از راهبردیترین استانهای پرنفوذ کشور نشان ندادند! دادند؟
جناب ذاکر میفرمایند: «در حال حاضر بخش قابل توجهي از منابع آبي استان از طريق رودخانه كارون به خليج فارس ريخته مي شود و هدر ميرود كه با توجه به وضعيت بحراني آب در كشور، نبايد به سادگي از آن گذشت.»
جالب آن که سخنان ایشان را نهتنها اغلب خبرگزاریها و رسانههای نوشتاری ملّی و محلی انتشار میدهند، بلکه در درگاه مجازی رسمی سازمان حفاظت محیط زیست هم بدون کوچکترین واکنش و تحلیل و توضیحی بازانتشار مییابد!
با این اوصاف، فقط تصورش را بکنید که فردا مقامات ترکیه یا سوریه هم بگویند: سالانه میلیاردها مترمکعب از منابع آبی ما از طریق دجله و فرات به خلیج فارس ریخته و به هدر میرود!
یا حامد کرزای سرانجام بتواند از کابوس طالبان رهایی یافته و اعلام دارد: چرا باید آب هیرمند به تالاب هامون در خارج از کشور ریخته و به هدر رود؟ یا مثلاً مقامات سودان بگویند: از این پس اجازه نخواهیم داد تا آب نیل از طریق مصر به مدیترانه ریخته و حرام شود!
اصلاً چرا راه دور رویم؟ تصورش را بکنید اگر همین فردا مسئولین استان چهارمحال بختیاری - که بخشی از مسیر سراب زایندهرود از استان ایشان میگذرد - بخواهند از هدررفت آب زاینده رود از طریق اصفهان جلوگیری کرده و اجازه ندهند تا این آب گوارا در باتلاق گاوخونی حیف و میل شود! آنگاه واکنش جناب علیرضا ذاکر اصفهانی چه خواهد بود؟!
این چه دید ِ کوتهنظرانه یا تمامیتخواهانهای است که باید گریبان گویندگانی عالیرتبه در مقام مدیریت جامعه را بگیرد و آنها را متوجه عواقب شوم چنین اظهارنظرهایی نگرداند.
ما دست کم در حرف و شعار، دولت بریتانیا را با عناوینی چون روباه پیر، استعمار کهن و پدر امپریالیسم جهانی همواره مورد انتقاد قرار داده و سیاست رهبران آن کشور را – به ویژه - در طول یکصدسال اخیر با شدت به چالش میگیریم. یکی از مشهورترین این رهبران، بیشک وینستون چرچیل است که در بارهی رودخانهی نیل بیش از یک قرن پیش - یعنی در سال 1908 میلادی گفته بود: «يك روز، هر قطره از آبي كه در دره نيل ميريزد و جاري ميشود، دوستانه و به تساوي ميان مردم رودخانه تقسيم خواهد شد و خود نيل شكوهمندانه خواهد مرد و هرگز به دريا نخواهد رسيد.»
سخنی که سرانجام منجر به ساخت سد آسوان شد؛ سدی که اینک خود به مهمترین عامل ناپایدارکنندهی سرزمین در منطقه بدل شده است.
با این وجود، یک قرن پس از چرچیل، متأسفانه هنوز شاهد هستیم که مدیران ارشد ما همان سخنان را با رنگ و لعابی دیگر بازتکرار میکند و متوجه نیستند که اگر امروز آسمان 18 استان ایران از بلای ریزگردها به سطوح آمده و مردم – به ویژه در استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه – عنان اختیار از دستشان درآمده و طاقت بریده و به تنگی نفس افتادهاند؛ به دلیل عقوبت نابخردیها و آزمندیهای مردم و مدیریت بالادست دجله و فرات است که سبب شده تا بزرگترین و ارزشمندترین تالاب منطقه – هورالعظیم – عملاً بدل به چشمهی تولید گرد و خاک و نمک شود و بر وخامت شرایط بیافزاید.
نگران کنندهتر آن که عین همین مشکل، در مورد رودخانههای مرزی دیگری چون زاب و ارس هم شنیده میشود و مقامات محلی خواستار تغییر مسیر این رودخانهها و هدایت آبشان به سمت دریاچه ارومیه هستند تا برای مرتبکردن ابرو، در حقیقت بزنند چشم منطقه را هم کور کنند!
کاش بار دیگر آن اصل کلیدی در محیط زیست – موسوم به پروانه – را مرور میکردیم تا درمییافتیم که اجزای طبیعت از چنان حساسیت و شکنندگی و ارتباطی با یکدیگر برخوردار هستند که نمیتوان با اعمال مرزهای سیاسی، مرزهای طبیعی و واقعیت قوانین حاکم برآنها و توانمندیهای بومشناختیشان را نادیده گرفت.
آیا به جای طرحهای انتقال آب که عملاً سبب خشک شدن و متعفن گردیدن بزرگترین و پرآبترین رودخانهی کشور – کارون – را فراهم آورده، بهتر نیست تا چیدمان توسعه را در استانهای مرکزی کشور (قم، اصفهان، کرمان و یزد) براساس خواهشها و توانمندیهای واقعی بومشناختی (اکولوژیکی) شان از نو تعریف و طراحی کرده و اجازه ندهیم تا این استانها هم به مناطقی مهاجرپذیر بدل شده و شتاب افزایش جمعیت در آنها بیش از پیش سرعت یابد؟
آیا اگر اینگونه عمل میکردیم، سبب خیز آب شور خلیج فارس به سوی اروند رود میشدیم؟ رخدادی که متأسفانه منجر به شور شدن نیمی از نخلستانهای حاشیه اروند رود در سال گذشته شده و متجاوز از یک میلیون نفر نخل (بیش از مجموع نخلهایی که در جنگ 8 سالهی عراق بر علیه ایران از دست دادیم) را برای همیشه از بین برد.
نگارنده البته بیشتر از آن که از سخنان استاندار محترم اصفهان شگفتزده شوم، از پژواک تارنمای رسمی سازمان حفاظت محیط زیست ایران حیرت کردم که چگونه این خبر را مانند یک خبر عادی و بدون هیچ توضیح یا تفسیر و تحلیلی بر روی درگاه مجازیاش انتشار داده است؟
واقعیتی که نشان میدهد آنهایی که متولّی رسمی پاسداری از طبیعت ایران و اصل 50 قانون اساسی هستند، عملاً واجد شناسههای علمی و فنی درخور و یا شور و علاقه مورد نیاز در این حوزه نیستند! هستند؟
جناب ذاکر میفرمایند: «در حال حاضر بخش قابل توجهي از منابع آبي استان از طريق رودخانه كارون به خليج فارس ريخته مي شود و هدر ميرود كه با توجه به وضعيت بحراني آب در كشور، نبايد به سادگي از آن گذشت.»
جالب آن که سخنان ایشان را نهتنها اغلب خبرگزاریها و رسانههای نوشتاری ملّی و محلی انتشار میدهند، بلکه در درگاه مجازی رسمی سازمان حفاظت محیط زیست هم بدون کوچکترین واکنش و تحلیل و توضیحی بازانتشار مییابد!
با این اوصاف، فقط تصورش را بکنید که فردا مقامات ترکیه یا سوریه هم بگویند: سالانه میلیاردها مترمکعب از منابع آبی ما از طریق دجله و فرات به خلیج فارس ریخته و به هدر میرود!
یا حامد کرزای سرانجام بتواند از کابوس طالبان رهایی یافته و اعلام دارد: چرا باید آب هیرمند به تالاب هامون در خارج از کشور ریخته و به هدر رود؟ یا مثلاً مقامات سودان بگویند: از این پس اجازه نخواهیم داد تا آب نیل از طریق مصر به مدیترانه ریخته و حرام شود!
اصلاً چرا راه دور رویم؟ تصورش را بکنید اگر همین فردا مسئولین استان چهارمحال بختیاری - که بخشی از مسیر سراب زایندهرود از استان ایشان میگذرد - بخواهند از هدررفت آب زاینده رود از طریق اصفهان جلوگیری کرده و اجازه ندهند تا این آب گوارا در باتلاق گاوخونی حیف و میل شود! آنگاه واکنش جناب علیرضا ذاکر اصفهانی چه خواهد بود؟!
این چه دید ِ کوتهنظرانه یا تمامیتخواهانهای است که باید گریبان گویندگانی عالیرتبه در مقام مدیریت جامعه را بگیرد و آنها را متوجه عواقب شوم چنین اظهارنظرهایی نگرداند.
ما دست کم در حرف و شعار، دولت بریتانیا را با عناوینی چون روباه پیر، استعمار کهن و پدر امپریالیسم جهانی همواره مورد انتقاد قرار داده و سیاست رهبران آن کشور را – به ویژه - در طول یکصدسال اخیر با شدت به چالش میگیریم. یکی از مشهورترین این رهبران، بیشک وینستون چرچیل است که در بارهی رودخانهی نیل بیش از یک قرن پیش - یعنی در سال 1908 میلادی گفته بود: «يك روز، هر قطره از آبي كه در دره نيل ميريزد و جاري ميشود، دوستانه و به تساوي ميان مردم رودخانه تقسيم خواهد شد و خود نيل شكوهمندانه خواهد مرد و هرگز به دريا نخواهد رسيد.»
سخنی که سرانجام منجر به ساخت سد آسوان شد؛ سدی که اینک خود به مهمترین عامل ناپایدارکنندهی سرزمین در منطقه بدل شده است.
با این وجود، یک قرن پس از چرچیل، متأسفانه هنوز شاهد هستیم که مدیران ارشد ما همان سخنان را با رنگ و لعابی دیگر بازتکرار میکند و متوجه نیستند که اگر امروز آسمان 18 استان ایران از بلای ریزگردها به سطوح آمده و مردم – به ویژه در استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه – عنان اختیار از دستشان درآمده و طاقت بریده و به تنگی نفس افتادهاند؛ به دلیل عقوبت نابخردیها و آزمندیهای مردم و مدیریت بالادست دجله و فرات است که سبب شده تا بزرگترین و ارزشمندترین تالاب منطقه – هورالعظیم – عملاً بدل به چشمهی تولید گرد و خاک و نمک شود و بر وخامت شرایط بیافزاید.
نگران کنندهتر آن که عین همین مشکل، در مورد رودخانههای مرزی دیگری چون زاب و ارس هم شنیده میشود و مقامات محلی خواستار تغییر مسیر این رودخانهها و هدایت آبشان به سمت دریاچه ارومیه هستند تا برای مرتبکردن ابرو، در حقیقت بزنند چشم منطقه را هم کور کنند!
کاش بار دیگر آن اصل کلیدی در محیط زیست – موسوم به پروانه – را مرور میکردیم تا درمییافتیم که اجزای طبیعت از چنان حساسیت و شکنندگی و ارتباطی با یکدیگر برخوردار هستند که نمیتوان با اعمال مرزهای سیاسی، مرزهای طبیعی و واقعیت قوانین حاکم برآنها و توانمندیهای بومشناختیشان را نادیده گرفت.
آیا به جای طرحهای انتقال آب که عملاً سبب خشک شدن و متعفن گردیدن بزرگترین و پرآبترین رودخانهی کشور – کارون – را فراهم آورده، بهتر نیست تا چیدمان توسعه را در استانهای مرکزی کشور (قم، اصفهان، کرمان و یزد) براساس خواهشها و توانمندیهای واقعی بومشناختی (اکولوژیکی) شان از نو تعریف و طراحی کرده و اجازه ندهیم تا این استانها هم به مناطقی مهاجرپذیر بدل شده و شتاب افزایش جمعیت در آنها بیش از پیش سرعت یابد؟
آیا اگر اینگونه عمل میکردیم، سبب خیز آب شور خلیج فارس به سوی اروند رود میشدیم؟ رخدادی که متأسفانه منجر به شور شدن نیمی از نخلستانهای حاشیه اروند رود در سال گذشته شده و متجاوز از یک میلیون نفر نخل (بیش از مجموع نخلهایی که در جنگ 8 سالهی عراق بر علیه ایران از دست دادیم) را برای همیشه از بین برد.
نگارنده البته بیشتر از آن که از سخنان استاندار محترم اصفهان شگفتزده شوم، از پژواک تارنمای رسمی سازمان حفاظت محیط زیست ایران حیرت کردم که چگونه این خبر را مانند یک خبر عادی و بدون هیچ توضیح یا تفسیر و تحلیلی بر روی درگاه مجازیاش انتشار داده است؟
واقعیتی که نشان میدهد آنهایی که متولّی رسمی پاسداری از طبیعت ایران و اصل 50 قانون اساسی هستند، عملاً واجد شناسههای علمی و فنی درخور و یا شور و علاقه مورد نیاز در این حوزه نیستند! هستند؟
این هم پاسخ استاندار خوزستان به ادعای اصفهانی ها درباره هدر دادن آب کارون!
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۹ ساعت 23:9 توسط محمد درویش