در اجلاس هزاره‌ی سازمان ملل متحد که در آغازین سال قرن بیست و یکم در مقر این سازمان در نیویورک برگزار شد، تمامی رهبران جهان متفق‌القول بودند که بیابان‌زایی – desertification – یکی از مهم‌ترین تهدیدهایی است که کیفیت زیست را در سرتاسر کره‌ی زمین مورد تهدید و تحدید قرار می‌دهد. از این رو، پس از دو چالش تغییرات اقلیمی و کمبود آب شیرین، به عنوان سومین چالش جهانی معرفی شد؛ چالشی که البته در ایران، کشوری که 89.7 درصد از قلمرو جغرافیایی‌اش در محدوده‌ی سرزمین‌های خشک - drylands - جای می‌گیرد، باید که به عنوان چالش شماره‌ی یک از آن یاد کرد.
    اُفت شتابان سطح سفره‌های آب زیرزمینی، شورشدن اراضی کشاورزی، نشست زمین، خشک شدن بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌های داخلی کشور و افزایش معنی‌دار شمار سیل‌های ویران‌گر به همراه نرخ بالای فرسایش آبی و بادی و متروکه‌شدن روستاها، جملگی از شناسه‌های گویایی است که نشان می‌دهد، تهدید بیابان‌زایی نه‌تنها در ایران‌زمین جدی است، بلکه به صورتی شتابان و پیش‌برنده بر ابعاد خطر آن هم افزوده می‌شود.
    با این وجود هرگز کمیته‌ی ملّی مقابله با بیابان‌زایی که از سال 1375 می‌توانست کار خود را با جدیت شروع کند، نه‌تنها نتوانست به وظایف خود عمل نماید؛ بلکه حتا از مجوزهای قانونی لازم و مصوبه‌ی هیأت وزیران برای برپایی نشست‌های منظم خود هم برخوردار نبود و عملاً به کمیته‌ای ویترینی و بدون کارکرد بدل شده بود؛ کمیته‌ای که اغلب اعضای آن تمایلی به شرکت در نشست‌هایش نداشته و در چند سال اخیر تقریباً به حالت تعطیل درآمده بود.
    تا این که سرانجام پس از 15 سال انتظار، این کابینه‌ی دولت دهم بود که آیین نامه‌ی تشکیل کارگروه ملی مقابله با بیابان‌زایی را تصویب کرد؛ کاری که قاعدتاً باید در زمان دولت دوم هاشمی رفسنجانی، یعنی پس از پیوستن ایران به کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی در سال 1375 صورت می‌گرفت. امّا این آیین‌نامه هرگز از چنان اهمیتی در چهار دولت پیش از خود برخوردار نشد که بتواند، وقت مردان کابینه را از آن خود کند. به همین دلیل، کمیته‌ی اقدام ملّی مقابله با بیابان‌زایی هم هرگز آن گونه که شایسته بود، نتوانست بر برنامه‌های توسعه در طول این سال‌ها نظارت شایسته داشته و کشور را از گزند فعالیت‌هایی که روند بیابان‌زایی را تشدید می‌کردند؛ نجات دهد. ساخت بسیاری از سدها، تکمیل پل شهید کلانتری، کنارگذر انزلی، توسعه پارس جنوبی، خطوط انتقال نیرو و ... در شمار مهم‌ترین طرح‌هایی بود که در 15 سال گذشته و بدون نظارت این کمیته به تصویب رسیده یا به اجرا درآمد و عملاً بر شتاب بیابان‌زایی افزود. اما اینک در اجرای ماده واحده‌ی قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مقابله با بیابان‌زایی در کشورهایی که به طور جدی با خشکسالی و یا بیابان‌زایی مواجه هستند، آیین نامه تشکیل این کارگروه توسط هیأت وزیران به تصویب رسید. نکته‌ی مهم در این آیین‌نامه آن است که کارگروه ملی مقابله با بیابان‌زایی با ترکیب 19 عضو که 11 عضو کابینه نیز در آن حضور دارند، تشکیل خواهد شد. واقعیتی که نشان از قدرت بالای این کمیته خواهد داشت؛ چرا که علاوه بر وزیر جهاد کشاورزی (به عنوان رئیس کارگروه)، وزرای کشور، نیرو، نفت، امور خارجه، علوم، تحقیقات و فناوری، دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، صنایع و معادن، آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، راه و ترابری یا نمایندگان تام الاختیار آنها در سطح معاون وزیر هم عضو این کارگروه هستند. افزون بر آن، یک نفر از نمایندگان عضو کمیسیون‌های کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی (در صورت معرفی) به عنوان ناظر، رؤسای سازمان‌های حفاظت محیط زیست، میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی، صدا و سیما و یا نماینده تام الاختیار آنها در سطح معاون سازمان، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور و رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور هم عضو این کارگروه خواهند بود و به این افراد، یک نفر از اساتید، محققان و صاحب نظران و یک نفر از نمایندگان سازمان‌های مردم نهاد با تایید اعضای کارگروه به همراه نماینده ایران نزد کنوانسیون و نماینده سایر دستگاه‌ها حسب مورد با تشخیص رئیس کارگروه (با حق رای) اضافه خواهد شد.
    بر این اساس، تعیین سیاست‌ها و برنامه‌های مرتبط با اهداف و اصول کنوانسیون، برنامه‌ریزی به منظور تقویت جایگاه دولت از طریق همکاری‌های زیر منطقه‌ای، منطقه‌ای و بین‌المللی در امر مقابله با بیابان‌زایی، برقراری ارتباط منظم و مؤثر با کشورها و دبیرخانه کنوانسیون و نیز سازمان‌های بین‌المللی مرتبط برای تبادل اطلاعات و تجربیات و نیز اجرای راهکارهای تأمین منابع مالی در اجرای تعهدات، تدوین سیاست‌های آموزشی تحقیقاتی، اطلاع رسانی، ظرفیت سازی و آگاهی عمومی مرتبط با مهار بیابان‌زایی در سطح ملی، تدوین برنامه عمل ملی از طریق هماهنگی و تنظیم سیاست‌های بین‌ بخشی و نظارت بر اجرای آن، برنامه‌ریزی و هماهنگی برای هم‌افزایی با سایر کنوانسیون‌های زیست محیطی به ویژه کنوانسیون‌های تغییرات اقلیم و تنوع زیستی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی و تنظیم پیش نویس مصوبات مورد نیاز به منظور اجرایی شدن تعهدات ناشی از الحاق به کنوانسیون و تعیین نقش و مأموریت‌های دستگاهای اجرایی برای ایفای تعهدات از وظایف این کارگروه  خواهد بود.
    مهم‌تر از همه آن که معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور مؤظف شده است تا اعتبارات لازم برای اجرای تکالیف تعیین شده در این آیین نامه را در لوایح بودجه سنواتی پیش بینی کند.
    اما آنچه که در این میان، ممکن است اندکی از خوش‌بینی‌ها پس از تصویب قانونی شروع به کار این کارگروه ملّی را بکاهد، عنوان اشتباهی است که برای آن برگزیده شده و در تمامی رسانه‌ها از جمله، درگاه رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران هم قید شده است.
    تیتر پایگاه اطلاع رسانی دولت چنین است: « هیئت وزیران آیین نامه تشکیل کارگروه ملی بیابان‌زدایی را تصویب کرد.» تیتری که بلافاصله در اغلب رسانه‌های کشور هم تکرار شد. در صورتی که بیابان، یک بوم‌سازگان (اکوسیستم) ارزشمند و واجد تنوع زیستی گیاهی و جانوری خاص خود است و محو بیابان یا همان بیابان‌زدایی به معنی از بین‌بردن بخشی از ذخیره‌ی ژنتیکی کره‌ی زمین خواهد بود که عملی نابخردانه است؛ همان گونه که جنگل‌زدایی یا تالاب‌زدایی یا مرتع زدایی نابخردانه است.
    امید است هر چه زودتر، این اشتباه فاحش در عنوان کارگروه مورد بحث اصلاح شده و شاهد مهار واقعی جریان بیابان‌زایی در عین حرمت‌نهادن به محدوده‌ی طبیعی بیابان‌های کشور باشیم.
    در این باره  - حدود سه هفته‌ی پیش - گفتگویی با سبزپرس کرده‌ام که می‌توانید اینجا آن را بخوانید. همچنین در همین خصوص با آقای مهندس عبدی نژاد - مدیرکل دفتر امور بیابان در برنامه گفتگوی داغ سبز دو هفته پیش صحبت کردم که پاسخ ایشان را می توانید، اینجا گوش دهید. پاسخی که امیدوارم سبب شود تا آن دو گام به پیش با یک گام به عقب کم رنگ نشود!

    پیوست:
    هفته‌ی گذشته جلسه‌ی کمیته‌ی راهبری طبیعت‌گردی در مناطق کویری و بیابانی کشور در دفتر کار جدید جناب مهندس عبدی‌نژاد و همکاران‌شان برگزار شد و با تعجب دیدم که به جای عنوان: «دفتر امور بیابان» ، نام سابق و اشتباه دفتر، یعنی: «دفتر تثبیت شن و بیابان‌زدایی» دوباره بر سردرآن می‌درخشد! خواستم از آن عکس بگیرم، اما فرهاد سرداری عزیز ممانعت کرد! دیدم از قضا همین ممانعت شاید سوژه‌ی ناب‌تری آفریده باشد!!
    جالب این که دلیل استفاده از تابلوی قدیمی، کمبود اعتبار ذکر شده است!!!


درج نظر