به استقبال روز جهاني مقابله با بيابانزايي و خشكسالي - 2
12 سال از نهايي شدن متن كنوانسيون بينالمللي مقابله با بيابانزايي و خشكسالي در 17 ژوئن 1994 ميگذرد؛ روزي كه به همين مناسبت و با ابتكار سازمان ملل متحد با نام «روز جهاني مقابله با بيابانزايي و خشكسالي» ناميده شد؛ دوازده سالي كه در طول آن نهتنها بر اندوختهي علمي آدمي در حوزهي اصلاح و معرفي شيوههاي نوين ارزيابي و مهار بيابانزايي و نيز مواجهه با خشكسالي افزوده شد؛ بلكه اثري پررنگتر و ماندگارتر بر ظرفيت فرهنگي جوامع متأثر از بيابانزايي در بيش از 192 كشور عضو كنوانسيون باقي نهاد. چرا كه بيابانزايي از دغدغهاي خاص و ويژهي دانشمندان و نخبگان عبور كرده و به ميان مردم، دولتمردان و اصحاب رسانه منتقل شد و از چنان توجه و اهميتي برخوردار گشت كه توانست خود را به چكاد ملاحظات راهبردي جهان رسانده و عنوان سال 2006 را از آن خويش سازد.
چاپ و انتشار صدها مقاله و گزارش در شمارگاني ميليوني، تهيهي برنامههاي جذاب و متنوّع ديداري و شنيداري در تقريباً تمامي كشورهاي جهان و برپايي همايشها و كارگاههاي آموزشي و مشورتي متعدد منطقهاي و فرا منطقهاي در اقصي نقاط گيتي، گواه حجم عظيم اطلاعاتي است كه در طول 12 سال گذشته به اندوختهي دانش انسان هزارهي سوّم در حوزهي بيابان، بيابانزايي و خشكسالي افزوده شده است. با اين وجود و به رغم چنين بسيج شايستهي علمي و فرهنگي در سطح جهان، به شهادت آمارهاي ارايه شدهي موجود هنوز بيابانزايي دشمن شمارهي يك «كارايي سرزمين» و «پايداري زيست» محسوب شده و تنها خسارت سالانهي آن به بخش كشاورزي از مرز 42 ميليارد دلار گذر كرده است.
و دقيقاً مشاهدهي چنين شتاب فزايندهاي در روند رو به گسترش سرزمينهاي متأثر از بيابانزايي است كه زنهارمان ميدهد: بيابانزايي را بايد عقوبت استفادهي نابخردانه از سرزمين دانست تا تغييرات محدودكنندهي طبيعي و اقليمي. دريافتي كه به نظر ميرسد بازبيني در تعريف رسمي اين فرآيند را كه حدود 10 سال از ارايهي آن ميگذرد، الزامي ساخته باشد. چه، بيابانزايي امروز نه محدوديت اقليمي ميشناسد و صرفاً مختص سرزمينهاي خشك است و نه دو مؤلفهي طبيعي و انساني مؤثر در بروز آن از سهمي برابر و يكسان برخوردار هستند. در اين ميان، جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از نخستين كشورهاي عضو كنوانسيون مقابله با بيابانزايي و خشكسالي؛ كشوري كه سهم قابل توجهي از سرزمينش در قلمرو زيستاقليمهاي خشك قرار گرفته و از استعداد آسيبپذيري، شكنندگي و ناپايداري بيشتري برخوردار است، كوشيده است در سايهي حمايت و پشتيباني آگاهانهي عاليترين مديران حكومتي و با تدوين و تبيين مجموعهاي كاربردي و پويا تحت عنوان: «برنامهي اقدام ملّي مقابله با بيابانزايي و خشكسالي»، سامانهاي هوشمند و عملياتي را براي مهار اين پديدهي شوم در سال جهاني «بيابان و بيابانزايي» مهيا كرده و به كار اندازد؛ برنامهاي كه درصدد است تا با تعيين مؤلفههاي مؤثر در بيابانزايي و تعيين سطوح فعاليتها و تمهيدات اجرايي لازم، تقويت و حمايت جدي نظام پژوهشي مرتبط با اين حوزه (در هر سه بعد نيروي پژوهشگر، سياست پژوهش و پشتيباني پژوهش)، تأسيس سامانههاي هشدار سريع خشكسالي، افزايش آگاهيها و رشد مقبوليت اجتماعي با محوريت استفاده از منابع، حفظ محيطزيست و اندوختهگاههاي ارزشمند بومشناختي، تثبيت ناهمواريهاي ماسهاي روان در مناطق بحراني و تبديل اراضي شني و لميزرع به اراضي توليدي، توسعهي برنامههاي آبياري پايدار، كشاورزي پايدار و مديريت صحيح پوشش گياهي طبيعي، آب و خاك توسط كشاورزان (از طريق كاهش استفاده از سموم و كودهاي شيميايي و تقويت مبارزهي زيستشناختي يا بيولوژيك با آفات كشاورزي و منابع طبيعي)، كاهش وابستگي معيشتي به سرزمين در مناطقي كه شكنندگي و آسيبپذيري بيشتري در برابر بيابانزايي دارند از طريق معرفي منابع درآمدي جايگزين، تشويق مشاركت عمومي (به ويژه مشاركت زنان) در برنامهريزي و فعاليتهاي مقدماتي براي يافتن شكل كاربري و بهرهبرداري، كاهش مهاجرت به نواحي شهري از طريق توسعهي اقتصادي اجتماعي جوامع روستايي و سرانجام تسهيل سازوكارهاي حركت به سمت نظامي اقتصادي مبتني بر ارزشهاي بومشناختي و آموزههاي حسابداري سبز، در كمترين زمان ممكن موفق به ريشهكني يا مهار اين پديدهي ويرانگر شود.
ادامه دارد ...