امشب در رسانه ملی اتفاق افتاد: خداوند درخواست زن حامله را رد نمیکند! میکند؟
بزرگترین عیب انسان این است که به گذشتهی خود مینگرد و خود را در آن نمیبیند.
نگارنده البته فرصت تماشای هیچ یک از سریالهای تلویزیونی را ندارد. امّا امشب و به هنگام تماشای اتفاقی سکانسی از یک سریال به نام تاوان – که البته اروند چهار چشمی ماجراهایش را دنبال میکند! - دریافتم که ظاهراً چیز زیادی را هم بابت این عدم فرصت از دست ندادهام! دادهام؟
قصه از این قرار بود که خانمی نشسته بر سجادهی نماز، در حال راز و نیاز به درگاه پروردگار بود و از معبودش میخواست تا دعایش را برآورده سازد – که البته تا اینجای داستان اشکالی ندارد – امّا ناگهان، آن خانوم میانسال! برای آن که لابد برآورده شدن دعایش را دوقبضه تضمین کرده باشد، به خداوند یادآوری کرد که مادربزرگش همیشه میگفته پروردگار دعای زن حامله را هرگز رد نمیکند و من الآن حامله هستم!
خواستم بگویم، تشویقهای رییسجمهور و وزیر بهداشتش کم بود، حالا رسانهی ملّی هم آمده وسط تا نرخ رشد جمعیت در ایرانزمین دوباره شتاب بگیرد! یکی هم نیست این وسط بپرسد: وقتی هماکنون هم در اغلب مناطق ایران، به ویژه سکونتگاههای اصلی آن، نشانههای کسری موازنهی بومشناختی (اکولوژیکی) آشکار شده است؛ وقتی ایرانیان در طول 30 سال گذشته، ذخیرهی هزار سالهی آب زیرزمینی خود را به یغما بردهاند؛ وقتی سرانهی آب دردسترس برای هر ایرانی به کمتر از 2 هزار متر مکعب (مرز تنش آبی) کاهش یافته است؛ وقتی جنگلهای زاگرس به عنوان منبع تأمین آب 40 درصد از ایرانیان، با تخریبی بیسابقه، هجوم آفت، آتشسوزیهای گسترده و غلظت بیامان و پیشبرندهی عملیات تکنوژنیک و ریزگردهای عربی مواجه شده است؛ وقتی تقریباً تمامی تالابهای کشور به عنوان مهمترین عامل تعادل بومشناختی در فلات مرکزی ایران رو به خشکی کامل نهاده و بدل به چشمههای تولید گرد و خاک شدهاند؛ وقتی کابوس خاموشی و اُفت کیفی آب شرب هنوز دست از سر همین هفتاد و پنج میلیون ایرانی برنداشته و وقتی هنوز میشود چنین مدارس و کلاسهایی را در ایران ردیابی کرد؛ دیگر برای چرا باید بر طبل افزایش جمعیت بکوبیم و آن را در غالب سریالهای جذاب به خورد مخاطب عام بدهیم؟
آیا بهتر نیست در چنین نمایشنامههایی بکوشیم تا مردمان را با طبیعت آشتی داده و یادشان بیاندازیم که ایرانی که نتواند پذیرای زیستمندان گیاهی و جانوریاش باشد؛ نخواهد توانست پذیرای فرزندان آیندهاش هم باشد.
راستی چرا به گذشتهی خود نمینگریم و خطاهای خویش را در آن نمیبینیم؟!
مؤخره:
این هم یک جمله از سریال زیر هشت در شبکه یک سیما:
زن اجاق کور به درد کوفت هم نمیخوره!
نتیجهگیری اخلاقی:
خداوند رحم کرد که من وقت ندارم سریال ببینم، وگرنه حتماً یک اشکالاتی پیدا میکردم! نمیکردم؟
ردپای جمعیت در این تارنما:
- تازهترین گام دولت دهم برای افزایش ناپایداری سرزمین!
- شمار انسانها یا سلوک انسانها! کدام خطرناکتر است؟
+ نوشته شده در شنبه ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت 23:5 توسط محمد درویش


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.