در ادامه‌ی نوشتار پیشین باید تأکید شود که درست اندکی پیش از فروپاشی کامل اقتصاد آرژانتین و اعلام ورشکستگی رسمی دولت – به رغم حراج کم‌سابقه‌ی مواد خام خویش – یوهانس رائو، رئیس‌جمهور وقت آلمان، در نشست سالانه‌ی اعضای پیمان (کنوانسیون) مبارزه با بیابان‌زایی سازمان ملل متحد(COP4)، اعلام کرد: « تنها در چهار سال میانی دهه‌ی ۹۰ (۹۷-۱۹۹۴)، جهانیان شاهد بروز ۳۰ جنگ و مناقشه بین کشورها، ناشی از تخریب محیط‌زیست بودند.» جنگ‌هایی که شناسه‌ی نادیده‌گرفتن هنجارهای بوم‌شناختی در آموزه‌های راهبردی کشورهای درگیر به شمار می‌آیند.
    و یکی از بنیانی‌ترین و در عین‌حال مشهورترین اصول در حوزه‌ی محیط‌زیست، قانونی است که از آن با عنوان: «تأثیر پروانه» یا  Butterfly Effect ، یاد می‌کنند (این قانون، نخستین بار در دسامبر ۱۹۷۲ توسط یک هواشناس آمریکایی به نام پروفسور ادوارد لورنز (Edward Lorenz)، استاد مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست(MIT) ایالات متحده مطرح شده است.)  اصلی که مضمونش چنین است: «جهانی که در آن زیست می‌کنیم، چنان کوچک و به هم وابسته است که اگر یک پروانه، بال‌های خود را در جنگل‌های آمازون به هم زند، ممکن است طوفان مهیبی در آن سوی کره‌ی زمین رخ دهد. » (Predictability: Does the Flap of a Butterfly’s Wings in Brazil set off a Tornado in Texas)

    چه کسی فکر می‌کرد، عاقبت روشنایی شهرها و چراغانی اماکن بلندمرتبه در شب، ممکن است نسل پرنده‌ها، خفاش‌ها و قورباغه‌ها را در معرض نیستی کامل قرار دهد! چرا که این نورافشانی‌ها مانند جاروبرقی حشرات گوناگون نظیر پشه‌ها را به خود جذب کرده و با از بین رفتنِ آنها، پرندگان و قورباغه‌ها نیز دیگر چیزی برای خوردن نخواهند داشت و کیست که امروز نداند، تصورِ جهانِ بی‌پرنده، چقدر می‌تواند دهشتناک و دلهره‌آور باشد؟! چگونه است که هنوز پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از پیدایش این قانون، کماکان در اولویت‌سنجی‌های خویش و در ساز و کارِ تخصیص اعتباراتِ ملی، بی‌مهابای فرداها، آن را نادیده می‌گیریم؟ آنچه که امروز در دریای خزر و خلیج فارس روی می‌دهد و این دو بوم‌سازگانِ ناهمتای آبی را بدل به نخستین و دوّمین محیط‌های آبی آلوده‌ی جهان کرده است (البته گمان برم تا مدتها، خلیج مکزیک سبب روسفیدی ما را فراهم بیاورد! نمی‌آورد؟)؛ پساب‌های آلوده‌ای که هر روز با شتابی بیشتر، آبخوان‌های کشور را به نابودی می‌کشانند، سدهای پهن‌پیکری که شوراب‌ها را می‌افزایند و تالاب‌های ناهمتای ایران‌زمین را به خشکی تهدید می‌کنند و صنایع آلوده‌کننده‌ای که اصول ارزیابی زیست‌محیطی را به سخره گرفته‌اند … همه و همه نشان می‌دهند که ما تا چه اندازه پروانه را از خاطر برده‌ایم! نبرده‌ایم؟

    فراموشی دردناکی که در بخش بعدی خواهم گفت می‌تواند عواقبی جبران‌ناپذیر برای‌مان به ارمغان آورد.

ادامه دارد …


درج نظر