جهان به یک شب می‌ماند، هرکس باید خود چراغ خود را بیافروزد.

ماکسیم گورکی


    بی‌شک دماوند خاطره‌ی نوزدهمین روز از تیرماه 1389 را هرگز از یاد نخواهد برد؛ روز طربناک و پاکوبان شادمانه‌ای که در خاطره‌ی این دیو سپید پای دربند برای همیشه‌ی تاریخ خواهد ماند.
    دیروز بهناز محرم زاده و علی عظیمی، چراغ خود را به درخشان‌ترین شکل ممکن افروختند و به همه ی ایرانیان نشان دادند که غیرممکن وجود ندارد و مهم‌تر آن که ثابت کردند: وقتی عشق، عشق باشد؛ پیش‌بینی هواشناسی هم می‌تواند کار عبثی باشد! نمی‌تواند؟

    بار دیگر این پیوند آسمانی را در آسمانی‌ترین پاره‌ی این کهن بوم و بر مقدس، در چکاد شورانگیز دماوند، به این زوج ورزشکار و به تمامی جامعه‌ی کوهنوردان ایران تبریک گفته و از خدای دماوند می‌خواهم تا آرام‌ترین و دل‌نوازترین لحظه‌ها و روزها و سال‌ها را برای بهناز و علی و فرزندان ایشان بیافریند.
    یادمان باشد که آنها به عشق دماوند و برای پاسداشت طبیعت ارزشمند وطن، چنین تالار بدون سقف و یخ‌زده‌ای را برای فراموش‌نشدنی‌ترین رخداد زندگی‌شان انتخاب کردند و آن شعار سبز را با خود به بام فلات ایران بردند؛ کمترین دین ما به این همه عشق ناب و زلال باید فرستادن بیشترین انرژی ممکن برای آن دو عزیز عاشق باشد تا هرگز نتوان آستانه‌ای برای مرز دنیای پرطراوت‌شان قایل شد.