به دنبال انتشار یادداشتی با عنوان: «بلوط‌های زاگرس ؛ تازه‌ترین قربانی ریزگردهای عربی؟!» و ابراز نگرانی از شتاب معنی‌دار خشکیدگی رویشگاه‌های بلوط در زاگرس، به ویژه در استان‌های ایلام، کهکیلویه و بویراحمد، فارس و چهارمحال بختیاری، اینک خبر می‌رسد که متهم ردیف نخست در بروز این فاجعه، دو  گونه‌ی سوسك چوبخوار از خانواده Buprestidae است. هرچند نباید از خاطر برد که در بروز و تشديد طغيان و خسارت اين آفت، تمامي مؤلفه‌های تنش‌زا به ويژه خشكسالي، ريزگردها، فشار دام و عملیات زراعی در حریم جنگل‌های زاگرس، مؤثر بوده‌اند.
    در ادامه ضمن سپاس از همکار ارجمندم، آقای دکتر ابراهیم عزیزخانی از اعضای هیأت علمی گروه تحقیقات حمایت و حفاظت جنگل‌ها و مراتع، توجه شما را به گزارش مشروح و مصور ایشان که حاصل یک بازدید 5 روزه در معیت یک گروه کارشناسی در اردیبهشت ماه سال جاری از منطقه‌ی مورد نظر است، جلب می‌کنم.
    امّا در همین جا به دوستداران و عاشقان زاگرس هشدار می‌دهم که چنانچه تحملش را ندارند، از خواندن این گزارش غمبار، صرف نظر کنند! به ویژه آنجا که ابراهیم برایمان به تلخی نوشته: «مشاهده تعداد زياد درختان خشك شده موجود در مناطق مورد بازديد در اين سه استان قلب هر دوستدار طبيعت را به درد مي‌آورد، اما تأسف بارتر اينكه هنوز تعداد زيادي از درختان سبز ولي آلوده‌ به لاروهاي آفت وجود دارند كه در صف مرگ سريع به انتظار نشسته‌اند و گذشت زمان بر تعداد آنها خواهد افزود
    خداوندا! یعنی می‌شود روزی ایران را ... زاگرس را بدون بلوط فرض کرد؟!
    وای بر ما اگر چنین شود ...

    شرح اجمالی ماجرا :
    موضوع زوال و خشكيدگي درختان بلوط در منطقه زاگرس به دنبال كاهش ریزش‌های آسمانی و پس از آن بروز خشكسالي و همين طور پديده ريز گرد‌ها مدتي است كه مورد توجه مسئولين محلي و تا حدودي رده‌هاي بالاي سازماني قرار گرفته است. با جدي شدن اين پديده و افزايش روزافزون تعداد درختان خشك شده بلوط ، از سال گذشته گروهي از كارشناسان موسسه ضمن بازديد از منطقه به بررسي علل بروز آن پرداختند، اما به دليل مناسب نبودن زمان بازديد، پيشنهاد بازديد مجدد در سال آينده يعني سال 1389 را کردند. براين اساس و به دعوت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور مقرر شد تا از تاريخ 17/2/89 لغايت 21/2/89 به مدت 5 روز بازديدي از استان‌هاي ايلام، كهكيلويه و بويراحمد و فارس صورت بگيرد. در اين برنامه دکتر عزیزخانی به اتفاق مهندس عارفي‌پور و نماينده سازمان جنگل‌ها در استان‌هاي ياد شده به بررسي علل بروز اين موضوع پرداختند. به طور خلاصه بررسي‌هاي این گروه نشان داد كه عامل اصلي خشكيدگي‌هاي بلوط در سه استان ياد شده، مربوط به طغيان و خسارت 2 گونه سوسك چوبخوار از خانواده Buprestidae است كه ذكر نام علمي آنها منوط به شناسايي دقيق آنها خواهد بود. لاروهاي اين دو گونه در زير پوست فعاليت كرده و تغذيه آنها سبب قطع ارتباط آوندي گياه و در نهايت مرگ درخت مي‌گردد. در مواردي ميزان جمعيت اين آفات به اندازه‌اي زياد بود كه به دليل مرگ سريع درخت حتي‌الامكان تكميل سيكل زندگي براي آنها فراهم نمي‌شد. مشاهده تعداد زياد درختان خشك شده موجود در مناطق مورد بازديد در اين سه استان قلب هر دوستدار طبيعت را به درد مي‌آورد، اما تأسف بارتر اينكه هنوز تعداد زيادي از درختان سبز ولي آلوده‌ به لاروهاي آفت وجود دارند كه در صف مرگ سريع به انتظار نشسته‌اند و گذشت زمان بر تعداد آنها خواهد افزود. لازم به ذكر است آفات مذكور بخشي از فون طبيعي منطقه هستند ولي متاسفانه به دليل بروز خشكسالي‌هاي اخير و تخريب‌هاي آگاهانه و بعضا ناآگانه مانند شخم عميق پاي درختان به هدف كشت ديمي و بي حاصل ديم !!! باعث قطع ريشه درختان و هدر رفت اين رطوبت حداقلي مي‌گردند. چراي دامها نيز كه امكان زادآوري را از درختان بلوط گرفته و اين درختان كهنسال را در حسرت ديدن روي نونهالهان نورسته از خاك همچنان نگه داشته است. اين مسايل به علاوه مشكل ريزگردها و مشكلات اقتصادي و اجتماعي موجود در اين استان‌ها با توان مضاعف كمر همت بر نابودي سرمايه‌هاي سبز اين مرز و بوم بسته‌اند. به اميد روزي كه چشم اميد ما از قلم دستورنگار مسئولين محترم به دستان همت بلند مردم ما كه در ميان آن قلب مام ميهن خواهد تپيد، دوخته شود.
    در دو یادداشت بعدی مشروح گزارش آقای دکتر عزیزخانی را انتشار خواهم داد.


درج نظر