الموت و فوتبال و حنانه!

دریاچه کم نظیر اوان (اثر طبیعی ملی) - شمال شرق قزوین (۲۱/۳/۸۵)
تا ساعتي پيش در الموت بودم، سرزمين رمزآلود حسن صباح و يارانش. و از «آبي دره» تا مشهورترين درخت ايران «چنار خون» امامزاده زرآباد و درياچهي بينظير اُوان، همه جا و همه كس بوي فوتبال ميداد ... در چهرهها ميتوانستي برق اميد را ببيني، چه اين چهره متعلق به پيرمرد كشاورز زرآبادي «بخشعلي آزاد» باشد و يا دخترك معصوم و نمكيني به نام «حنانه» كه با برادرش (همايون) از عشق به فوتبال و پيروزي ايران سخن ميگفتند ...

همایون و حنانه و مادربزرگشان در کنار چنار خون زرآباد (بعدازظهر یکشنبه - ۲۱/۳/۸۵)
اما بعد ... حيف شد! مردمان ما باز بهانهاي براي پاكوبيدن و شاد بودن را به راحتي از دست دادند ... هر چند به گمانم هنوز می توان به داشتن چنین تیم فوتبالی افتخار کرد و برایشان آرزوی موفقیت داشت.

بخشعلي آزاد با عشق از پيروزي فوتبال ايراني مي گفت!
بايد ببينم امروز اهالي دشت قهاوند همدان و سرشاخههاي قرهچاي در چه حال و روزي به سر ميبرند و آيا باز هم اميدوارانه از فوتبال ايراني ميگويند؟!

در كنار درخت گردوي ۷۰۰ ساله ي اطراف اوان - روستای زواردشت
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.