خانم دكتر جوادي؛ لطفاً سري به پارك ملّي كوير بزنيد! - 10
در گود قيلونه، هوا به يكباره تيره و تار ميگردد، به نحوي كه حتا چشمانداز فراخ نمكزار قم يا به قول همسايگان جنوبياش «درياچهي آران و بيدگل» هم ديده نميشود. تصميم به بازگشت به قصر ميگيريم ... در مسير برگشت، از ميان باريكهاي شني كه در درهي سياه كوه تعبيه شده و گنبدهاي نمكي الواني در خاورش خودنمايي ميكنند، عبور کرده و فرصت را مناسب می بینم تا از محيطبان همراهمان بپرسم: تاكنون از مديران مركزنشين سازمان كسي را اين طرفها ديده است؟! وي ميگويد: خانم ابتكار يكبار اينجا آمده، ولي دكتر پيراسته (مديركل سابق محيط زيست استان تهران) و دكتر قصرياني (مدير كل سابق دفتر زيستگاهها) اينجا زياد ميآمدند و معلوم بود كه پارك را خيلي دوست دارند. ولي جديديها را هنوز اين طرفها نديدهام ... او ميگويد: آقا! نه تنها ما را كه پارك را فراموش كردهاند! فقط اسماً اين است كه مديريت پارك به محيط زيست سمنان سپرده شده، ولي واقعيت اين است كه امكانات لازم را از تهران به سمنان ندادهاند. او دست روي نكتهي مهمي گذاشته و من پيشتر هم شنیده بودم كه پس از واگذاري امور مربوط به ادارهي پارك از تهران به سمنان، مشکلات پارك، نهتنها كمتر نشده كه بیشتر نيز شده است.
در اين انديشه بودم كه به راستي حكمت واگذاري اين پارك به سمنان چه بود كه ناگهان با ديدن دوبارهي گلهي كوچكي از جبير رشتهي افكارم خوشبختانه پاره شد! آن حيوانات زيبا و معصوم نيز با مناعت طبعي باورنكردني و خاص كوير! اجازه ميدهند تا چند عكس ديگر از آنها بگيريم ...
به عينالرشيد نزديك ميشويم، وانت مجهزي را ميبينم كه بر فرازش آنتن بزرگي افراشته است. به جورابلو ميگويم: از همكاران است؟ ميگويد: نه! بچههاي سپاه هستند! و ادامه ميدهد: آنها هميشه اين طرفها هستند و مجوزي هم نميخواهند!
ادامه دارد ...