کاش از این شکارها بیشتر صید شود!
حامد رحیمی
عزیز، دیدهبان دلسوز منطقهی حفاظت شده بافق، دیروز - 11 خرداد 1389 - از یک شکار زیبا و
کمیاب برایمان خبر آورده بود!
این شاید تازهترین و داغترین
تصویری باشد که از یک کاراکال -
Caracal
caracal - ساکن در ایران گرفته شده و بر روی وب قرار گرفته است.
کاراکالی که ملاحظه میکنید، همین دیروز به دام دوربین اصغر خواجه افتاد؛
محیطبان سلحشور و هنرمند منطقه حفاظت شده بافق در استان یزد که پیشتر هم
از او شکارهای دیگری نظیر این مار
شاخدار - Pseudocerastes persicus persicus – یا آن
دلبرکان تیزپا رؤیت کرده بودیم.
شکار این عکس از آنجا اهمیت دارد که کاراکال در شمار شکارچیان تیزپایی است
که معمولاً شب کارند و اصطلاحاً خود در هوا میزنند! و گاه میتواند چند
پرنده را با یک حرکت سریع خود شکار کند.
تنها مورد اخلاقی که در پرونده این حیوان ثبت شده این است که تمایل فراوانی
به چند همسری دارد و از این منظر باید از قوها
بسیار خجالت بکشد!
در ضمن حالا که کار به شکار کشید، برای این که ثابت کنیم ما هم از شکار
بدمان نمیآید، دعوتتان میکنم تا از مصاف
نایاب لاکپشتها و معاشقهی
سینهسرخهای ایرانی - Irania gutturalis - هم دیدن کنید و خود قضاوت
نمایید که آیا حامد رحیمی شکارگر تواناتری است یا یاسمین
یوسفی تودشکی؟ و آیا حق دارد که او به طبیعت حسودی کند؟!



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.