قصر بهرام

مسير همچنان به سمت شرق امتداد مى‌يابد و به تدريج مشاهده مي‌شود كه كيفيت و كميت پوشش گياهي در حال فزوني است. مى‌توان حدس زد كه به محدوده‌ي امن پارك ملّى نزديك شده‌ايم، هر چند تابلويي را مشاهده نمي‌كنيم. سرانجام در دامنه‌هاي شمالي سياه كوه - مرتفع‌ترين كوه منطقه با 1865 متر از سطح دريا - ديواره‌هاي عمارتي كهن، امّا استوار و پرشكوه از دور نمايان مي‌شود؛ ساختماني كه به شيوه‌ي سازه‌هاي مشهور تخت جمشيد از مجموع تخته‌سنگ‌هاي بزرگ بنا شده و به آن لقب «مادر كاروان‌سراهاي ايران[1]» را هم داده‌اند.

 

قصر بهرام

                            سردر ورودي قصر بهرام

 

قصر بهرام[2] كه از زمان صفويه تاكنون پابرجا مانده (البته برخي نيز قدمت آن را به زمان ساسانيان نسبت مي‌دهند[3]) امروز به پاسگاه اصلي محيط‌بانى پارك بدل شده است. كمى دورتر ديوارهاى فروريخته‌اى ديده مى‌شود. عمارتى كه حرم‌سرا ناميده مى‌شد با بقاياى جوى‌هايى باريك كه به قصر متصل مى‌شود ... وارد محوطه‌ي دروني قصر مي‌شويم، امّا برخلاف انتظارمان كسي از محيط‌بانان اندك قصر اشتياقي براي پرس و جوي ما و ديدن معرفي‌نامه نشان نمي‌دهد! فقط در برابر اصرارمان به بازديد از تپه‌هاي شني پارك، مي‌گويند: نمي‌شود! اجازه نداريد!! مي‌گوييم: امّا چند كيلومتر دورتر انگار كساني در حال سر و صدا و آتش بازي هستند و اجازه‌اي هم نمي‌گيرند! امّا پاي درد دلشان كه مي‌نشيني، مي‌بيني كه حق دارند اينقدر سرد و يخ‌زده با مهمانانشان برخورد كنند. موتورسيكلت يكي از محيط‌بانان خراب شده و مجبور به پيمودن مسيري طولاني و خطرناك بدون آذوقه شده است؛ بي‌سيم كار نمي‌كند؛ زباله‌ها همه جا به چشم مي‌خورد؛ و از همه غم‌انگيزتر آنكه با ماهي 130 هزارتومان در چنين شرايطي و به دور از خانواده مجبور به خدمت هستند! آيا اين است مفهوم پارك ملّي و اندوخته‌گاه زيست‌سپهر؟! آيا حراست و حفاظت از چنين زيست‌بوم ناهمتايي، آن هم براي حكومتي كه در شمار 30 كشور ثروتمند جهان قرار دارد، بايد اينگونه حقيرانه باشد؟! 

 

                                     نماي داخلي قصر

 

نكته‌ي تأسف‌بار‌تر و نگران‌كننده‌تر (علاوه بر حقوق بسيار ناچيز محيط‌بانان پارك)، عدم وجود كمترين امكانات ايمني و رفاهي براي آنان بود[4]. همچنين تعداد اندك محيط‌بانان در مقايسه با وسعت پارك هم از آن شوخي‌هاي غمانگيز بود[5]؛ آن هم پاركي كه داراي بالاترين رده‌ي حفاظتي در چارچوب مقرراتIUCN  است.

 

 

چشم‌اندازي زيبا و الوان از گنبدهاي نمكي واقع در دامنه‌ي جنوبي و غربي سياه‌كوه

 

شايان ذكر آنكه بر پايه‌ي مستندات موجود در «الگوی بکارگيری مأمورين گارد در مناطق حفاظتی تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست»، كمينه‌ي نيروي انساني مورد نياز در امر حفاظت ازمناطق چهارگانه، يك نفر به ازاي هر 4800 هكتار است.

 

 

محوطه‌ي داخلي قصر بهرام و تسهيلات رفاهي آن! (آقاي جورابلو در عكس ديده مي‌شود)

 

بنابراين، كمترين تعداد مورد قبول محيط بان در پارك ملّي كوير و منطقه‌ي تحت حفاظت آن، بايد 150 نفر باشد!  واقعيتي كه وقتي با محيط‌بانان قصر[6] مطرح كرديم، همه به خنده افتادند و گفتند ما به 30 نفر هم راضي هستيم.

 

        دو راهي قصر بهرام و جاده سنگفرش شاه عباسي

 

بگذريم! ... علاوه بر دانش‌پژوهان و دانشجويان علوم طبيعي و نيز گردشگران بسيارى كه به اين نقطه‌ي باستانى گام مى‌نهند، علاقه‌مندان عكاسي، ستاره‌شناسى و نجوم هم، اين محل را براى شكار بي‌واسطه‌ي ستارگان و رصد اجرام آسمانى، مكانى مطلوب مى‌دانند. هر چند كه زباله‌هاى پراكنده در اطراف اين اثر فرهنگى نشان از مديريت نامطلوب محل و در عين حال حضور پرشمار و بى برنامه‌ي افرادى دارد كه در ظاهر به ستاره، طبيعت و فرهنگ علاقه‌مندند[7].

به هر حال به مجموعه تاريخى قصر بهرام بايد كاروان‌سراى عين‌الرشيد[8] را كه در دو كيلومتري جنوب آن بنا شده است، اضافه كرد. محل استقرار سربازان در روزگار گذشته كه امروز ظاهراً بايد دوران مرمت و بازسازى را پشت سرنهاده باشد، امّا گويا جريان بازسازي به دليل تغيير مديريت و كمبود اعتبار فعلاً متوقف مانده است.

 

 

كاروان‌سراي عين‌الرشيد

 

جالب آنكه در نزديكي عين‌الرشيد توانستيم سرانجام چند جبير را به همراه فرزندانشان ببينيم كه مشاهده‌ي اين تعداد جبير آن هم در اين ساعت روز (حدود ساعت 12) حتا براي محيط‌بان پارك، آقاي عبدالعظيم جورابلو - كه 23 سال سابقه‌ي خدمت داشت - نيز عجيب به نظر مي‌آمد. چرا كه معمولاً به دليل گرماي هوا در اين ساعت و فصل در پناه سايه‌ي تخته‌سنگ‌هاي سياه‌كوه آرام مي‌گيرند كه به دليل خنكي هوا، اين عادت ديرين را به كناري نهاده بودند و اين بخت‌ياري، سبب شد تا بتوانيم چندين عكس از آنها بگيريم.

 

 جبير

جبيرهاي عين‌الرشيد در كنار منطقه‌ي امن سياه‌كوه

 

از آنجا تا آب‌انبار قيلونه به مسير خود ادامه داديم كه در ساحل شمالي و باتلاقي درياچه‌ي نمك قرار دارد و به آن گود قيلونه نيز مي‌گويند؛ جايي كه مسلماً عمار رفيعي در آنجا لحظات دلپذيري را تجربه نكرد!

 

 

آب‌انبار قيلونه بين سفيدآب و عين‌الرشيد در ساحل شمالي درياچه‌ي نمك قم و در جوار باتلاقي خطرناك به همين نام است[9]؛ منزلگاهي كه زماني اميد مسافران تشنه لب بود، امّا امروز به گودالي پر از لجن، متعفن و غيرقابل استفاده بدل شده است.

 

 

 

بلايي كه بر سر عمار رفيعي در آب‌انبار قيلونه آمد (البته همه و از جمله خودش بيشتر نگران دوربين فيلمبرداري گران‌قيمتي بودند كه در هنگام لغزش و افتادن در لجن‌هاي قيلونه در دستش بود، كه خوشبختانه به خير گذشت!)



 

[2] قصر بهرام کاروان‌سرای مربع شکل متعلق به عهد صفویه است که از دیوارهای بلند با چهار برج نیم دایره و دو دروازه‌ شمالي‌ و جنوبي‌ تشکیل شده است. این کاروانسرا به دستور شاه عباس صفوی و بر سر سه راهی اصفهان، خراسان و مازندران بنا نهاده شده است. به دليل آن‌ كه مادر شاه عباس اهل فرح‌آباد ساري بود، شاه علاقه‌ي وافري به مازندران داشت. به همين دليل با ايجاد يك راه ميان‌بر در كوير فاصله‌ي اصفهان- فرح‌آباد را كوتاه كرد. بعد‌ها اين راه، به راه سنگفرش شاهي موسوم شد. طبعاَ براي پيمودن اين مسير طولاني احتياج به منزلگاه‌ها و كاروانسراهايي بوده كه شاه يا مسافرين ديگر بتوانند در آن استراحت كنند .قصر بهرام يكي از اين كاروانسراها و توقفگاه‌ها‌ است كه به دليل مشخصات خود يك توقفگاه شاهي به شمار مي‌آمده است. اين قصر از سنگ‌هاي بزرگ آهكي سفيد رنگ و صيقل‌يافته ساخته شده، دارای 4 ایوان و 24 حجره بوده و سر درِ آن‌ از سنگ‌ بزرگ‌ يكپارچه‌ است‌. در دو طرف‌ سردر ساختمان‌ دو اتاق‌ كوچك‌ وجود دارد كه‌ قراولخانه‌ ناميده‌ مي‌شود. شترخوان‌ها یا اصطبل‌های این کاروانسرا به گونه‌ای تعبیه شده‌اند که کاملاً در پشت اتاق‌ها قرار می‌گیرند. آب مصرفی این کاروانسرا از چشمه سیاه يا چشمه شاه در 5/7 کیلومتری قصر و در دامنه‌ي سياه كوه، توسط لوله‌ها سفالي‌ و سنگي سفيد رنگي‌  تأمين‌ مي‌شد. ساختمان‌ اين‌ نهر آب‌، جالب‌ و شگفت‌انگيز است‌. سفال‌هاي ‌مكشوفه‌ اطراف‌ اين‌ بنا به‌ دوره‌ تيموري‌ تعلق‌ دارد كه‌ در دوره‌ي‌ صفوي‌ مجدداً تعمير و مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است. 

 [4]در اين كوير با وجود آنكه عقرب، مار جعفري و مار شاخدار به وفور پيدا مي‌شود، حتا يك سي سي سرم ضدمار و يا يك مركز درماني و يا حتا يك تكنسين نبود و اگر خداي ناكرده محيط‌باني يا گردشگري دچار حادثه مي‌شد، معلوم نبود چه كسي و در چه زماني مي‌تواند به داد او برسد. افزون بر آن محيط‌بانان هر روز بايد مسافت‌هاي طولاني را جهت سركشي و آمارگيري طي مي‌كردند و اين مستلزم آن بود كه علاوه بر وسيله‌ي نقليه‌ي مناسب (موتورسيكلت)، كفش كوهنوردي و كوله‌ي مناسب نيز داشته باشند كه هيچكدام مشاهده نشد و حتا همان‌طور كه اشاره شد، موتورسيكلت يكي از آنها نيز خراب شده بود.

[5] در اين منطقه جمعاً ۲۰ محيط‌بان مسئول حفاظت و كنترل پارك ملّي و منطقه‌ي حفاظت‌شده‌ي پيرامون آن هستند كه در واقع به هر نفر ۳۳ هزار و ۵۰۰ هكتار به طور تقريبي جهت مراقبت و سركشي مي‌رسد. اين در حالي است كه عملاً بيش از 10 محيط‌بان بيشتر در عرصه حضور ندارند!

[6] آقايان عبدالعظيم  جورابلو با 23 سال سابقه‌ي كار)، محرم الياسي با 7 سال سابقه‌ي كار (جالب آنكه وي پسرخاله‌ي آقاي مهندس فياض، رئيس محترم بخش تحقيقات مرتع مؤسسه بود) و علي نقي ترامشلو (كارمند سازمان ايرانگردي كه 8 ماه از خدمتش سپري شده بود.)

[7] در بازگشت از قيلونه، متوجه حضور سه اتوبوس مملو از مسافر، در مجاورت قصر بهرام مى‌شويم كه سكوت پارك را به كلي از بين برده بودند. مسافران كه گويا از كارمندان اداره‌ي بهداشت گرمسار هستند و به عنوان پاداش آنها را راهي پارك ملّي كرده‌اند، در شاه نشين، مهتابى و بام كاروان‌سرا پراكنده مى‌شوند. گفتگوي راننده‌هاي اتوبوس‌ها امّا بسيار شنيدني است كه در حال ناسزا گفتن به زمين و زمان هستند كه چرا قبول كرده‌اند اتوبوس‌هاي نازنينشان را به همچين جاي پرت و بي اب و علفي بياورند!

[8] اين‌ بنا از خارج‌ ۸۶متر طول‌ و حداكثر ۴۷ متر عرض‌ دارد و مشتمل‌ بر دو حياط‌ بزرگ‌ است‌. معبر ورودي‌ به‌ شكل‌ ايواني‌ در جبهه‌‌ي جنوبي‌ حياط‌ اصلي‌ بنا شده‌ است. در دو طرف‌ ايوان‌ ورودي‌ دو تالار وجود دارد كه‌ از هر يك‌ پنج‌ در به‌ حياط ‌قصر گشوده‌ مي‌شود. در وسط‌ حياط‌ تالار غربي‌ ايوان‌ با ۵/۱۸ متر ظول‌ و ۱/۵ متر عرض‌ و ۲۵/۵ متر ارتفاع‌ بزرگترين‌ تالار كاخ‌ است‌. تورفتگي‌هاي‌ ديوارهاي‌ تالار شرقي‌ تنگتر و هلال‌ تاق‌هاي‌ آن‌ نيز كوچكتر است‌. سه ‌اتاق‌ و يك‌ شبه‌ ايوان‌ در ضلع‌ شمالي‌ حياط‌ وجود دارد كه‌ مطبخ‌ و انبار مواد غذايي‌ بودند. اين‌ كاخ‌ از آثار دوره ‌صفوي‌ محسوب مي‌شود (برگرفته از لوح فشرده ايران كهن‌تر از تاريخ، انتشارات ايرانگردان، 1385).

[9] ارتفاع این باتلاق از سطح دریا 880 متر و درصد چسبندگی گل در مناطق شمالی باتلاق نسبتا زیاد است، امّا در مناطق جنوبی از رطوبت و چسبندگی گل آن کاسته می‌شود. این باتلاق رطوبت خود را از آبراهه‌های سطحی و زیر‌زمینی که از ارتفاعات سیاه‌کوه سرچشمه می‌گیرند، دریافت می‌کند. مرطوب بودن خاک آن در اکثر ماه‌های سال حکایت از بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی در این منطقه دارد. به نظر مي‌رسد اين باتلاق توانسته به مانند یک نوار مرزی حايل بین اراضي استپی پارک ملّی کویر در مشرق و درياچه‌ي نمك قم (نمک‌زار آران و بیدگل) در مغرب به عرض تقریبی 5 کیلومتر و طول 40 کیلومتر عمل کند.