خبری هشداردهنده برای همه ی وبلاگنویسان و فعالان محیط زیستی!
خبرگزاری بهروزپرس –
که این روزها یک تنه به جای لشکر غایب یا خوابماندهی گرینبلاگ مینویسد –
یک
خبر جالب منتشر کرده که به نظرم همه – از جمله خودم - باید به آن
توجه کنیم.
جمعه گذشته – هفتم خرداد 1389 – آقای TOMMY
STADLEN، در نیویورک تایمز پرده از یک راز بزرگ برمیدارد! این که چرا
به مرور توجه مردم دارد به موضوع حیاتی و مهم تغییر اقلیم – Climate
Change – کاسته میشود؟!
گرانیگاه کلام این نویسندهی آمریکایی – که
البته منتقدینی هم دارد – آن است که غرزدن پیوسته و ترساندن مردم از عواقب
خطرات تغییر اقلیم و جهانگرمایی، بدون نمایش دورنمایی امیدبخش و
انرژیدهنده، منجر به واکنش منفی و پسرونده شده و سبب گردیده تا مردم
ترجیح دهند تا صدای حقطلبانهی طرفداران محیط زیست را نشنوند و برایشان
انکار جهانگرمایی و تغییر اقلیم آسانتر از پذیرشش باشد!
پیشتر و در قالبی دیگر، کیم ووچونگ،
نویسندهی کتاب پرفروش و مشهور «سنگفرش هر خیابان
از طلاست» هم چنین پندی را به خوانندگانش منتقل کرده و گفته بود: هرگاه
حرف امیدبخشی برای زدن ندارید، بهتر است خاموش بمانید. بگذارید راوی
خبرهای بد در ذهن مردمان نام نگیرید؛ حتا اگر خبرهای بد شما، حقیقت محض
باشد.
ووچونگ میگوید: «وقتي ديگران شمارش معکوس غير ممکنها را
شروع ميکنند من به شمارش ممکنها ميپردازم.»
ضمن سپاس مجدد از بهروز حسنی مهمویی - که
دارد دور از وطن، مشق سبز در مقطع دکترا مینویسد - مایلم تا توجه آن اندک
نویسندگانی که هنوز پرچم سبزنویسی را به زمین ننهادهاند، جلب کنم که کاری
نکنیم تا مردم به شنیدن و خواندن خبرهای تلخ و غمانگیز – بدون ارایه راه
حل – در حوزه محیط زیست عادت کنند و آرام آرام دکمهی کیبورد خود را از
صفحات سبز وبلاگستان به چرخانند به سمت جایی که بشود اندکی لبخند زد و امید
را – ولو به عاریت – ذخیره کرد!
اصلن شاید کم شدن اقبال نویسندگان محیط
زیستی به نگارش در این حوزه هم، بی ارتباط با اشباع شدن خویش از انبوه
خبرهای منفی و ناامیدکننده نباشد!
اما چگونه میتوان هم امیدوارانه به
آینده نگریست و هم خواب خوش طبیعتستیزان را پراند و همچنان به اطلاعرسانی
مؤثر و هدفمند در این حوزه ادامه داد؟! مگر نه این است که مشکلات منابع طبیعی قرار
است تا به قیامت ادامه داشته باشد؟!
چگونه میتوان فقط به این بسنده
نکرد که بگوییم: نکشیم، نخوریم، نزنیم، نبریم، نرانیم و نزاییم؟!
آیا
جز افزایش دانایی و تجهیز خویش به دانش روز محیط زیست، راه دیگری برای ما
باقیمانده است؟
گاه دفاع بد از یک آرمان مقدس، به مراتب خسارتی جبرانناپذیرتر از حمله و دشمنی با آن آرمان به بار میآورد.