از تپههای ماسهای منجیل تا چهارمحال بختیاری ، راهی نیست! هست؟
این
تصویر را به دقت بنگرید؛ اینجا منجیل است! اگر باور ندارید، به دکلهای
سفیدرنگ و آشنای توربینهای بادی دقت کنید تا دریابید که آدمی آنقدر توان
دارد که حتا در منطقهای همچون منجیل در قلب البرز مرکزی و با اقلیمی
نیمهمرطوب هم تپههای ماسهای بیافریند! همان گونه که پیشتر در بورالان
آذربایجان غربی آفریده بود!!
برای آنها که در آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه
شریف جمع شده بودند، گفتم که آن تپههای ماسهای حاصل جانمایی اشتباه
در ساخت سد سفیدرود است؛ سدی که 38 سال از افتتاحش میگذرد؛ اما هنوز بیش
از 15 درصد ساخت شبکههای آبیاریاش پیشرفت نکرده، اما درعوض تا دلتان
بخواهد رسوب تولید کرده است!
حال امّا گزارش تکاندهندهی دیدهبان
شریف طبیعت بختیاری، حکایت از آن دارد که چشمانداز پرآبترین استان کشور
در بام ایران، شاید غمانگیزتر از منجیل شود! استانی که سدسازان عزیز،
عزمشان را جزم کردهاند تا آن را به کارگاه پایلوت و حیاط خلوت ساخت و
سازهای خویش در طول دو دههی آینده بدل سازند و ظاهراً نمیخواهند هیچ آب
باریکهای را از قلم بیاندازند! چه رسد به رودخانهی بزرگ و پرآب استان.
انشالله در هفتمین روز از خرداد 1409 و در آستانهی سی و سومین مراسم نکوداشت روز جهانی مقابله با بیابانزایی – که در بروجن برگزار خواهد شد – از موفقیت عملیات تثبیت شن و مالچپاشی در کنار تالاب بینالمللی (بخوان سد مخزنی) چغاخور سخن رانده و جشن خواهیم گرفت! نخواهیم گرفت؟


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.