در گرامیداشت پنجم ژوئن - روز جهانی محیط زیست
هر روز که میگذرد و هر زمان که به اصطلاح تمدّن پوست انداخته و نوع بشر به مرزهای جديدتر و کاراتری از دانش و تجربه میرسد، بيشتر درمیيابد که چه رابطهي تنگاتنگ و تودرتويي با چه ابعاد عظيم و غيرقابل پيشبينیای بين مسايل زيستمحيطی با کيفيت زندگی وجود دارد. در اين ميان، شايد يكي از آشكارترين عيارها براي سنجش ميزان پايبندي دولتها به گرايههاي زيستمحيطي كيفيت زيست در «مناطق نارام» يا تحت حفاظتشان باشد؛ مناطقي كه به رغم مساحت اندکشان، در شمار مهمترين و شاخصترين جايگاههای زيست طبيعی در جهان به شمار میروند.
و شوربختانه اين دريافتی است که باورش هنوز هم برای گروهی از تصميمگيران به ويژه در کشورهای جنوب دشوار مینمايد. با اين وجود شايد امروز کمتر کسی در درستی اين آموزه ترديد داشته باشد که: شالودهي يک زيستگاهِ با کيفيت، مبتنی بر درجهي پايداری تنوّع زيستی آن است؛ تنوّعی که «مهمترين رکن ثروت طبيعی و بنابراين بقای اقتصادی يا همان رفاهِ درازمدّت جامعه است.» امّا بايد به تلخی اعتراف کرد: آدميان نه آن طور که سزاوارِ حرمت اين مهمترين رکن ثروت طبيعی است و نه حتّی همپای بسياری از ملاحظات کماهميتترِ خويش در حوزهي ارزشهای رفاهی جامعه، از اين امانت ارزشمند که مادر طبيعت در اختيار آنان قرار داده است، حراست و حمايت نکردهاند. به سخنی ديگر آنچه که امروز از هماوردی انسان با طبيعت برجای مانده، چيزی نيست جز انفجارِ جمعيت، کاهش تنوّع زيستی، آلودگی محيط زيست و نبود امنيت غذايي؛ در صورتی که اين انتظارِ زيادی نبود که نسلِ دانای امروز[۱] بتواند به گونهای رفتار کند تا دستکم فرزندانش بتوانند از طعم شيرين هماغوشی با طبيعت سخن گفته و لذّت برند؛ نه از مصائبِ تلخ هماوردی با آن رنج و دردی فزاينده را تحمّل کنند.
[۱] بیگمان ميانگين دانايي نسل امروز قابل مقايسه با هيچ نسلی نيست؛ کافی است بدانيم مجموع دانشمندانی که هماکنون بر روی کرة زمين زيست میکنند از نهدهم تمامی دانشمندانی که تاکنون تاريخ بشر آنان را درک کرده است، فزونی گرفته و حجم اطلاعات توليد شده هر 18 ماه يکبار دوبرابر میشود.