سه لکهی امید در محلهی ما!
چقدر حس خوبی است که بدانی در نزدیکیهای جایی که زندگی میکنی، به رغم فوران دود و بوق و گرد و غبار ... هنوز هستند شهروندانی که عاشقانه به دلآویزترین بخش زیستبوم چسبیده و دوست ندارند به هیچ قیمتی، روزگار زیستگاهشان را بدون گل ببینند ...
با تمام وجودم برای چنین همسایههای طبیعتدوست و گلبازی دعا میکنم و از رفیق آسمونیام میخواهم که هوای چنین شهروندان مسئولیتپذیر و زیبامحوری را دوقبضه داشته باشه ...
به امید روزی که همهی محلههای شهرمان، اینگونه از انفجار گلهای صورتی و سرخ و زرد، آکنده شود ...
دست خودم نیست ... اما در این سراب، شطی از شراب میخواهم!
تو اگر در
این بیابان
غزلی چو آب خواهی
عجبا که از سرابی
شطی از شراب خواهی
محمود
کیانوش (متولد 1313)
در همین باره:
- برای روح بلندی که در پشت این گلدان کوچک پنهان شده است!
بعد از تحریر: