در فاصله‌اي نه چندان دور از جنوب شرقي پايتخت، نمايشگاهي كم‌نظير از زيستمنداني كمياب وجود دارد. كل و بز، قوچ و ميش وحشي، گربه شني، جبير، يوزپلنگ ايراني و جوامع گياهي متنوّع و نادر؛ بخشي از اين زيستمندان را تشكيل مي‌دهد. در حقيقت اين منطقه را مي‌توان شبه جزيره‌اي دانست كه بين درياچه‌ي نمك قم، كوير ريگ جن، كوير مركزي و كوير گرمسار محصور بوده و نمونه‌ي بارزي از بيابان‌ها و استپ‌هاي كم آب را به نمايش نهاده است. عرصه‌اي كه بيش از ۶۹۰ هزار هكتار از دشت كوير را دربرگرفته و درست از ۴2 سال پيش تحت حفاظت قرار دارد. سه سال پس از آن يعنى در سال ۱۳۴۶ از سوى سازمان شكاربانى و نظارت برصيد، شكار و چراى دام در اين منطقه محدود شد.

 

 

         نقشه‌اي شماتيك از نواحي يا زون‌هاي حفاظتي پارك ملّي كوير

 

مدتى بعد اين سازمان، حفاظت محيط زيست لقب گرفت و عرصه‌هاى حفاظت شده‌ي كوير مركزى با ارتقاى نسبى كيفيت كه بر اثر حفاظت حاصل شده بود در سال ۱۳۵۵ «پارك ملّى كوير» ناميده شد. سازمان جهانى يونسكو نيز دو سال بعد عنوان اندوخته‌گاه زيست‌سپهر را به اين منطقه اعطا كرد[1]؛ زيرا نمونه‌اى مشابه آن در كمتر نقطه‌اي از جهان يافت مي‌شد.

به علاوه وجود آثار تاريخى و باستانى نظير كاروان‌سراها و آب‌انبارها، جاذبه‌هاى اين عرصه را دوچندان كرده بود. مطالعات مختلف در اين اراضى به شناسايى ۲۰۵ گونه‌ي گياهى[2] انجاميد كه از اين تعداد ۳۵ گونه فقط در ايران يافت مى‌شوند. همچنين تاكنون ۳۱ گونه‌ي پستاندار[3] (19 درصد  از كل پستانداران شناخته شده در كشور)، ۱۳۱ گونه‌ي پرنده[4] (27 درصد از كل پرندگان شناخته شده در كشور)، ۲۰ گونه‌ي خزنده[5] (بيش از 3/11 درصد از گونه‌هاي خزنده شناخته شده در كشور) و يك گونه‌ي دوزيست در پارك ملّى كوير (يعني در عرصه‌اي كمتر از 3/0 درصد مساحت كشور) مشاهده شده‌اند.

اين در حالي است كه وزغ كويرى در تمام جهان فقط در اطراف چشمه كوچكى در دل دشت كوير به نام چشمه سفيد‌آب گزارش و مشاهده شده است (خسروي فرد، 1383). با اين وجود و به رغم تمامي ارزش‌هاي گفته شده، در اواخر دهه‌ي ۵۰ ضعف توان اجرايى در سازمان محيط زيست از يك سو و هجوم عده‌اى سودجو، مغرض و گاه ناآگاه از سوى ديگر باعث شد اين منطقه بسيارى از قابليت‌هاى خود را از دست دهد. از اين رو تنها حدود 446 هزار هكتار پارك ملّى (بين 51 درجه و 23 دقيقه تا 53 درجه و 4 دقيقه‌ي طول شرقي و 17 درجه و 34 دقيقه تا 35 درجه و 12 دقيقه‌ي عرض شمالي) باقى ماند و كم كم از شمار گياهان و جانوران كاسته شد تا جايى كه بيش از ۱۵سال است كسى گورخر را در منطقه نديده و سرشمارى پستانداران اين واقعيت تلخ را آشكار كرده است كه جمعيت اين جانوران در شرايط بحرانى قرار دارد.

 

- مشاهدات

در دوّمين روز اقامت در استان سمنان[6] و پس از مشورت با آقايان مهندس قدرتي (معاون پژوهشي مركز) و مهندس طاهري، ساعت 5 صبح به سمت پارك مّلي كوير حركت كرديم و از آنجا كه همكاران سمناني گمان مي‌بردند كه مسير جاده‌ي سنگفرش (گرمسار به قصر بهرام) مناسب نباشد، از مسير راه آسفالته ورامين، پيشوا كه تا يك كيلومتري ايستگاه راه‌آهن ابردژ ادامه دارد و از آنجا مسير جاده‌ي شني قلعه‌بلند، عسگرآباد، حصارگلي به پاسگاه محيط‌باني مباركيه را انتخاب كرديم و حدود ساعت 30/7 صبح مشغول صحبت با تك محيط‌بان تنومند پاسگاه، به نام آقاي جعفري بوديم كه از ما مجوز ورود به پارك ملّي را مي‌طلبيد؛ مجوّزي كه با مساعدت آقاي دكتر قصرياني در آخرين روز مسئوليتش برايمان صادر شده بود.

 

 محيط‌بان پاسگاه كه خود زاده‌ي كوهستان‌هاي شمالي تهران بود، آنچنان با شور و شوق از طبيعت كوير و حيوانات آن سخن مي‌گفت كه گويي در بهترين جاي عالم زندگي مي‌كند و صاحب جذاب‌ترين شغل دنيا است. آثار اصابت گلوله را مي‌شد بر روي بازوي راستش مشاهده كرد كه مي‌گفت: يادگار مقابله با شكارچي‌هاي غيرقانوني است.

 

 به هر حال، هر چند حاضر نشد در برابر دوربين گروه عكس بگيرد، امّا صميمانه به تمام پرسش‌هاي ما پاسخ داد. از او پرسيدم تا به حال كمياب‌ترين جانوري را كه در پارك ديده، چه بوده و آيا خودش تاكنون يوزپلنگي را به چشم در منطقه ديده است؟ وي گفت: كمياب‌ترين جانوري كه ديده‌ام، يك گربه‌ي شني بوده و تاكنون هيچ يوزي را نديده‌ام[7]. آقاي جعفري پيش از خداحافظي به ما توصيه كرد كه هر چه سريع‌تر به سمت قصر بهرام حركت كنيم تا با بادهاي بسيار گرم كوير در طول مسير شني 50 كيلومتري تا قصر بهرام مواجه نشويم. به همين دليل خوردن صبحانه باز هم به تأخير افتاد[8]! هر چند كه بخت با ما يار بود و از قضا هوا در آن روز (سه‌شنبه، پنجم ارديبهشت ماه 1385) چنان خنك شده بود كه مجبور شديم شيشه‌ي اتومبيل را بالا بكشيم تا نلرزيم!

 

 جاده‌اى خاكى و پرپيچ وخم به سمت جنوب شرق غرب، پاسگاه مباركيه را به قصر بهرام كه اينك سرمحيط‌باني پارك محسوب مي‌شود، مرتبط كرده است. در طول مسير مي‌توان كوه‌هاى دوازده امام و تپه ماهورهاى فرسايش يافته، به هم فشرده و سرخ رنگى به نام نره خركوه را كه كنار هم صف كشيده‌اند، مشاهده كرد. البته توسعه‌ي تكنو‌ژنيك اين منطقه را نيز بى نصيب نگذاشته و دكل‌هاى مخابراتى بر فراز كوه‌ها، دل آسمان را نشانه رفته‌اند. كوه‌هايي كه از فراز آنها مي‌توان چشم‌انداز شمالي درياچه‌ي نمك را چون مخملى سپيد رنگ مشاهده كرد. در طول مسير جز چند كبك زيبا و چكاوك كاكلى و نيز چند خزنده‌ي كوچك و يك شغال جنبنده‌اى را نمي‌بينيم. دو سوى جاده دشت هموارى است كه از پوشش گياهى نسبتاً قابل قبولي برخوردار است. برجستگى‌هاى گنبدمانندى گاه منظم و گاه پراكنده حدود نيم متر از سطح زمين قد كشيده‌اند. اينجا منطقه‌ي حفاظت شده‌ي كوير مركزى است، تكه‌اى جدا شده از پارك ملّى كه نه‌تنها آثار عبور دام (ميكروتراس) را مي‌توانيم در آن مشاهده كنيم! كه چندين شتر نيز در حال چريدن ديده مي‌شوند.

 

      چراي شتر در منطقه‌ي حفاظت‌شده‌ي مشرف به پارك ملّي كوير

 

از آن حيرت‌انگيز‌تر، مشاهده‌ي تابلويي است با اين عبارت: «اردوگاه نظامي شهيد شعباني!». نخست فكر كرديم كه ماجرا مربوط به دوران جنگ و رزمايش‌هاي آن زمان است، امّا بقاياى تسليحات نظامى و تانكى فرسوده درگوشه و كنار ديده مى‌شود. چند كيلومتر ديگر نيز پوكه‌ى سلاح‌هاى مختلف جنگى چون دانه‌هاى شن بر روى زمين پراكنده شده‌اند و حتا لاشه‌ي چند گلوله‌ي توپ هم ديده شد. سنگرها و كيسه‌هاي شن هم فراوان قابل مشاهده بود و همه‌ي اين نشانه‌ها حكايت از اين داشت كه گويا هنوز هم اين منطقه با صداي اين انفجارها و ازدحام‌هاي نظامي آشناست[9].

 

        

بقاياي تانكي سوخته و پوكه‌ي گلوله‌ي توپ در جوار پارك ملّي كوير (مرز شمال غربي آن)

 
پوكه گلوله توپ در منطقه حفاظت شده كوير!
 
 
پيوست:
از هومن عزيز بابت روشنگري هايش در حوزه طرح بوستان خانوادگي سپاسگزارم.
 
ادامه دارد ...

[1] پارك ملّي كوير يكي از 9 اندوخته‌گاه زيست‌سپهر (ذخيره‌گاه بيوسفر) ايران است كه از سال 1978 رسماً  با اين عنوان خطاب شد.

[2] برخي از مهمترين اين گونه‌هاي گياهي عبارتند از: درمنه،‌ شيرخشت،‌ گون،‌ گرگ تيغ، ‌خنجك، افدرا،‌ اشنان، ‌قيچ,‌ اسفند,‌ تاغ،‌ پرند، ‌جارو،‌ خارشتر،‌ اسكنبيل، انواع گرامينه،‌ ني، ‌سازو، ‌علف شور, ‌گز،‌ جگن، ‌آتريپلكس، تاج ريزي، تاج خروس، ورك، پده و ختمي.

[3] برخي از مهمترين اين پستانداران عبارتند از: كل و بز و قوچ و ميش،‌ آهو،‌ جبير،‌ گورخر، ‌پلنگ،‌ يوزپلنگ،‌ كفتار، ‌روباه شني، شغال،‌ گرگ،‌ گربه وحشي (شني)، ‌كاراكال، تشي،‌ خرگوش و‌ سمور سنگي.

[4] شامل انواع غازها، مرغابي‌ها، ‌حواصيل‌ها،‌ گنجشك‌سانان، زنبورخورك‌ها، ‌كبوترها، كلاغ‌ها، عقاب‌ها، درنا،‌ فلامينگو، پرستو، ‌كوكر، ‌قمري، ‌توكا، ‌هدهد، بلدرچين، تيهو، ‌كبك، هوبره، ‌دال، ‌شاهين، بحري،‌ دليجه، ‌سارگپه و‌ سنقر.

[5]  شامل انواع مار،‌ سوسمار،‌ مارمولك و ‌لاك پشت.

[6] البته نخست قرار بود كه روز چهارم ارديبهشت ماه به سوي پارك روان شويم كه خوشبختانه صدور مجوز بازديد يك روز به تأخير افتاد! در نتيجه توانستم در بعدازظهر آن روز در مهمانسرای سمنان بمانیم و به صورت زنده به تماشاي مصاحبه‌ي مطبوعاتي طناز رئيس‌جمهور با اصحاب رسانه بنشينم و به‌ويژه از ديدن و شنيدن پرسش هوشمندانه‌ي محمّد طاهری لذّت ببرم.

[7] واقعيت اين است كه دشت كوير در زمانى نه چندان دور به آفريقاى كوچك مشهور بود. لقبى كه حيات، تكاپو و حركت را به رخ مى‌كشيد. چشم‌اندازهاى متنوع از كوه‌هاى مرتفع و صخره‌اى تا اراضى پست و تپه‌هاى ماسه‌اى، از تالاب‌ها و رودخانه‌هاى زمستانى تا گرماى طاقت فرساى تابستان، تصاويرى است كه گردشگران چشم آبى از بيابان‌هاى مركزي ايران نقل كرده‌اند. به اين مجموعه، واحه‌هاى سبز در پس زمينه‌اى خشك با گله‌هاى گورخر، آهو، جبير، بز وحشى ، قوچ و ميش و مشاهده گاه به گاه يوزپلنگ، روباه و گربه شنى و جنب و جوش شبانه‌ي جوندگان كوچك را افزودند و سپس دشت كوير را آفريقاى كوچك نام نهادند(خسروي فرد، 1383). حتا اين محدوده در گذشته داراى شكارگاه‌هاى معروف گورخر بوده و گمان مي‌رود كه بهرام پنجم يا بهرام گور (۴۲۰-۴۳۸ م) هم در هنگام شكار گورخر در ناحيه‌ي باتلاقي اين كوير، موسوم به جمجمه فرو رفته باشد. گفتني آنكه اين منطقه كماكان تا دوره صفويه و قاجاريه هم ارزش شكارگاهي خويش را در نزد شاهان زمان خويش حفظ كرده بود ((http://www.javannewspaper.com/1385/850228/gonagoon.htm. امّا امروز شوربختانه بايد اعتراف كنيم كه از آن همه شگفتى و زيبايى، حتا در پارك ملّي كوير نيز تنها خاطره‌اى و قطره‌اي باقى مانده است.

[8] گفتني آنكه سرپرستي پاسگاه مباركيه مجدداً به اداره‌ كل محيط زيست استان تهران منتقل شده، در صورتي كه بخش اعظم پارك كماكان در اختيار اداره‌ كل محيط زيست استان سمنان، آن هم با كمترين امكانات ممكن باقيمانده است. 

[9] نكته‌اي كه محيط‌بانان پارك در قصر بهرام نيز بر آن تأكيد داشتند و مي‌گفتند: به رغم نامه‌نگاري‌هاي فراوان هنوز نتوانسته‌ايم به طور كامل منطقه را از شرايط نظامي خارج كنيم. اين در حالي است كه داستان مجوز گرفتن از پارك و سخت‌گيري‌هاي متعدد در مورد آن نيز حتا براي پژوهشگران و دانشجويان به قوّت خويش باقي است!