تدوين راهبردهاي محوري در حوزهي منابع طبيعي ايران
ضرورت آفرينش سازوكاري كارآمد براي جلب مشاركت بيشينهي توان نرمافزاري ايرانيان در تهيه و تبيين محورهاي راهبردي بخش منابع طبيعي و محيط زيست
بر بنياد آنچه نوشته آمد، نه تنها سزاوار است مديران كشور در عصر كنوني كه آن را سزاوارانه «عصر شتابندگي تاريخ» لقب دادهاند، از تخصص و دانش عمومي جامعه در برنامهريزيهاي كلان به نحو مؤثرتري سود جسته و به كاركنان علمي خويش به چشم دارايي و نه هزينه بنگرند، بلكه با استفاده از ابزار فناوري اطلاعات و رويكردي مبتني بر مديريت منابع انساني [1](HRM)، لازم است با درك الزامات جهانمداري، توانايي خويش را در بكارگيري تجربيات مفيد كشورهاي پيشرفته ثابت كنند[2]؛ موقعيتي كه تا امروز كمتر مجال دركِ بازخوردهاي مثبت آن را يافتهايم، چرا كه سازوكار و بستر لازم براي استفاده از حجم بزرگ اطلاعات و تجربيات جهاني، آن طور كه بايسته است، فراهم نشده و اين سرمايهي رايگان و ناهمتاي جهاني، به درستي مورد بهرهبرداري قرار نگرفته است. درنتيجه، به قول جلالي(1381)[3] مشاهده ميشود كه اغلب تصميمگيريهاي كلان و برنامهريزيهاي توسعهي كشور، برآيندِ همانديشي شمارِ اندكي از متخصصان جامعه است كه اصطلاحاً به آنها كارشناس خبره يا پايوران ارشد اطلاعاتي (CIO)[4] ميگويند[5].
اگر بتوان دورنمايي را به تصوير كشيد كه در آن پژوهشگرِ ايراني بداند پژوهشي را كه در دست گرفته است، طرح نخست سازمان متبوع اوست يا طرح هزارمِ آن؛ اگر بتوان به آيندهاي رنگ داد كه در آن اهداف كلان و اولويتهاي پژوهشي كشور برآمده از تعاملي منطقي، كارا و همهسونگر بوده و هر يك ديگري را حمايت كرده و تكامل بخشد؛ اگر ملاك مطلوبيت اولويتها بر پايهي معيارها، ايستارها و شاخصهايي مشخص قابل ارزيابي بوده و تعويض مديريتها نتواند چارچوب و ساختارِ آنها را دگرگون سازد؛ اگر بتوان عملكردِ واقعي يك پژوهشگر و سهم او را در تشكيلات و غنيسازي دانش علمي، فارغ از بازدهي مكتوبش اندازهگيري كرد[6]؛ اگر به فرارسيدنِ روزي انديشيد كه در آن احساس مسئوليت عميق جمعي، بسيار تمرين شده است و سرانجام اگر روزي را بتوان تجسم كرد كه مديران و كارمندان پژوهش را صرفاً با خطكش ميزان تبعيت از برنامه و حسن اجراي سياستهاي برآمده از آن ارزيابي كنند و نه با عيارِ ميزان قرابت فكري با مدير بالاتر؛ آنگاه ميتوان با آرامشِ خاطر و غرور از تلاش پيوسته و گستردهاي كه براي آفرينش راهبرد جامع پژوهشي در هر يك از بخشهاي كلان تحقيقاتي كشور، از جمله حوزهي پهناور بيابان به انجام خواهد رسيد، ياد كرد و از تحقق آرمانِ آن خشنود بود.
فرازناي كلام آنكه بايد هر چه سريعتر بر سر راهبردي همهجانبهنگر، انعطافپذير و واقعگرايانه در حوزهي محيط زيست و منابع طبيعي به توافق رسيد؛ راهبردي كه بتواند از حمايت كامل اغلب نخبگان اين حوزه برخوردار باشد. بايد فضايي را مهيا كرد كه در آن تمامي انديشهمردان و زنان كشور، فارغ از هر نوع گرايش سياسي، فكري، عقيدتي و قوميتي بتوانند بيشينهي دانستگي و عصارهي معرفتي خويش را بي هيچ دغدغهاي عرضه دارند و بايد اين اطمينان را به قشر تصميمساز كشور داد كه تصميمگيرانِ وطني تنها و تنها بر بنياد تجربيات و يافتههاي كارشناسيِ تصميمسازان است كه حركت كرده، سخن رانده و عمل ميكنند.
با احترام و به ياد یکی از فرزندان فرزانهي گيلان، كه «جان شيفتهاش» را با شيفتگي در پاي معرفي «جان شيفته»ها به هموطنانش به پايان برد.
[1] Human Resource Management- مفهوم اين دانشواژه كه براي نخستين بار در اواسط دههي هشتاد ميلادي مطرح شد، عبارت است از: «مديريت و ادارهي راهبردي (بلند نظرانه) و پايدارِ باارزشترين داراييهاي هر سازمان يا شركت، يعني كاركناني كه در آنجا كار ميكنند و منفرداً به سازمان در وصول به اهدافش كمك ميكنند.»
[2] ميگويند: شناگري كه ابتدا دست و پا زدن در بركهاي محلي و كوچك را تمرين كرده است، با قوت قلب بيشتري ميتواند در اقيانوس گام نهد. چنين است معبري كه مديران را به دروازههاي جهانيسازي رهنمون ميسازد، دروازههايي كه نخستين شرط عبور سرافرازانه از آن، تمرين مديريت در مقياسي منطقهاي است.
[3] جلالي، علياكبر. 1381: استفاده از فناوري اطلاعات در تهيه برنامة توسعه. به نقل از تارنمای ديپلماسي دیجیتال.
[4] Chief Information Technology
[5] اين واقعيتي است كه عوارض سوءِ آن در حوزهي برنامهريزي بخش كشاورزي سالهاست قابل لمس مينمايد.
[6] ادواردز و مككري (1991) ميگويند: به نظر ميرسد يك ارزيابي كلي از سهم محقق در تشكيلات و عنيسازي دانش علمي، چيزي را اندازهگيري ميكند كه از بازدهي مكتوب او جداست. سازوكاري كه براي اندازهگيري دقيق اين فرايند تعريف شده است را اصطلاحاً «سامانهي اندازهگيري عملكرد فردي در سازمان يا Individual Performance Appraisal» مينامند (براي آگاهي بيشتر رجوع شود به:l http://solutionsformanagement.com/ipa.htm).