دكتر هوشنگ سبحاني

 

مي‌گويند: «دانشمند و پژوهشگر كسي است كه مي‌تواند چيزي را ببيند كه ديگران نمي‌توانند ببينند و به چيزي بيانديشد كه ديگران نمي‌توانند به آن بيانديشند.»

و باز مي‌گويند: در عصر شتابندگي تاريخ، اين سرمايه‌ي انساني است كه بزرگترين مزيت نسبي و گرانيگاه پايداري هر كشور محسوب مي‌شود.

اين را گفتم تا بگويم: از شنيدن خبر بازنشستگي دكتر هوشنگ سبحاني، دلم گرفت...

هنوز يادم هست كه در همان دوران موشك باران (ترم دوّم سال تحصيلي 67-1366) يا به قول بچه‌هاي آن زمان: «ترم موشكي» كه همه با ترس و لرز به دانشكده مي‌آمدند (دانشكده‌ي منابع طبيعي دانشگاه تهران)، هوشنگ سبحاني با چه شور و احساس و تواني از آمار و احتمالات در منابع طبيعي و اهميت آن در زندگي سخن مي‌گفت. افزون بر آن، او يك دوست، همراز و مشوّق واقعي براي دانشجويان بود و همواره و در هر زمان درب اتاقش به روي همه باز بود؛ به نحوي كه به او لقب «معلم عشق» داده بودند. در اين سال‌ها حتا بر فعاليت‌‌هاي زيست محيطي‌اش نيز افزوده بود و خوب يادم هست كه در شمار نخستين استاداني بود كه در برابر قطع نابخردانه‌ي درختان پارك جنگلي لويزان، موضع‌گيري صريح و قاطعانه‌اي از خود نشان داد. اينك او با اعلام اينكه «با شرایط موجود به هیچ وجه حاضر به ادامه‌ي تدریس در دانشگاه تهران نخواهد بود .» از همه‌ي دانشجوياني كه به خاطرش گردآمده بودند، سپاسگزاري كرد و رفت ...

درست به خاطر دارم در يكي از روزهاي شهريور 1376 و در هنگام معارفه‌ي رئيس جديد دانشگاه علم و صنعت، وزير وقت علوم گفتند: «در راستاي نيل به اهداف عاليه آموزش عالي، استادان دانشگاه‌ها بايستي از بيشترين امنيت شغلي برخوردار باشند و به همين دليل در نظام علمي كشور، بازنشستگي معنا ندارد!»

و اين در حالي است كه يكي از اصلي‌ترين شعارهاي دولت جمهوري اسلامي ايران «توسعه‌ي علمي، شرط بقا» معرفي شده است[1]؛ آيا پذيرش اين شعار و قراردادنِ آن در سبد ملاحظات راهبردي كشور، با موج اخير بازنشستگي فرزانگان علمي اين ديار سنخيت دارد؟![2] و آيا اينگونه مي‌خواهيم به ارتقاءِ متوازن جايگاه تحقيق و تحكيم مباني پژوهش‌مداري در مناسبات اجرايي كشور دست يازيم؟![3]

 

 

پیوست:

 

-  امیدوارم که این خبر درست نباشد ... اما گویا درختان ارزشمند چهارباغ اصفهان هم به نام توسعه ریشه کن شده اند!

کاش واقعیت نداشته باشد ...

 

-  فرشید فاریابی در سرود کوهستانش از  روز ملی دماوند  می گوید؛ او را دریابید.



[1] برگرفته از متن نامه‌ي وزراي وقت جهاد كشاورزي، علوم، تحقيقات و فناوري، صنايع و معادن و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به رئيس‌جمهور در نخستين روز از آذرماه سال 1381 (همشهري، 2/9/1381، ش 2907).

[2] اعضاي انجمن هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع نيز چندي پيش در بيانيه‌اي صريح اين پرسش را مطرح كرده بودند كه: «آيا شايسته است افرادي كه در سنين بالا كماكان توان تلاش و سازندگي دارند، همان طور پس از 30 سال يا 30 سال و اندي رها شوند و يا اينكه بايد به هر حال سازوكاري بخردانه و عملي تدارك ديد تا از وجود ايشان و تجارب ناهمتايشان به صورت­هاي مناسب استفاده كرد؟»

[3] تازه ترين گزارش‌هاي آماري مربوط به سهم ايران در توليد جهاني علم بيانگر آن است که سهم ما در توليد علم در زمينه‌ي علوم پايه با 300 درصد رشد،‌ از 05/0 درصد توليد بين‌المللي در سال 1360 به 2/0 در سال 1380 ارتقاء يافته است. به رغم چنين رشد غرورآفريني مشخص نيست كه چرا در پنج سال نخست دهه‌ي هشتاد، پيوسته به سهم تحقيقات در بودجه‌ي كشور جفا شده و از درصد آن كاسته شده است!