ماجرای قورباغه‌های عاشق‌پیشه را که یادتان هست! نیست؟ ماجرای ناهارخوران را می‌گویم ... یکی از پیشنهاد‌های مطرح شده در آن گزارش، برای کاهش تلفات عشاق! استفاده از تابلو‌های هشداردهنده بود.
    اینک اما شباهنگ عزیز، لینکی از قلب اروپای متمدن برایم فرستاده که استفاده از تابلو در اینجا هم جواب نمی‌دهد و این تابلوها در آن سوی آب هم مثل مجسمه‌ها در این سوی آب، دزدیده می‌شوند! که البته جای شکرش باقی است ... زیرا انگار همه جا آسمان همین رنگ است! نه؟
    با این وجود، کار خوبی که مردم در آنجا انجام می‌دهند این است که: هر ساله در فصل تردد قورباغه‌ها، درست مثل خانم کاشفی خودمان در ناهارخوران گرگان، داوطلبان با جابجایی جفت‌های عاشق به سمت دیگر جاده، جان هزاران قورباغه را از مرگ نجات می‌دهند.
    خُب، حالا خداوکیلی دل‌تان خنک شد یا نشد؟