خبری که دلمان را خنک کرد!
ماجرای قورباغههای عاشقپیشه را که
یادتان هست! نیست؟ ماجرای ناهارخوران را
میگویم ... یکی از پیشنهادهای مطرح شده در آن گزارش، برای کاهش تلفات
عشاق! استفاده از تابلوهای هشداردهنده بود.
اینک اما شباهنگ عزیز، لینکی از قلب اروپای متمدن برایم فرستاده که استفاده از تابلو در اینجا هم جواب نمیدهد و این تابلوها در آن سوی آب هم مثل مجسمهها در این سوی آب، دزدیده میشوند! که البته جای شکرش باقی است ... زیرا انگار همه جا آسمان همین رنگ است! نه؟
با این وجود، کار خوبی که مردم در آنجا انجام میدهند این است که: هر ساله در فصل تردد قورباغهها، درست مثل خانم کاشفی خودمان در ناهارخوران گرگان، داوطلبان با جابجایی جفتهای عاشق به سمت دیگر جاده، جان هزاران قورباغه را از مرگ نجات میدهند.
خُب، حالا خداوکیلی دلتان خنک شد یا نشد؟
اینک اما شباهنگ عزیز، لینکی از قلب اروپای متمدن برایم فرستاده که استفاده از تابلو در اینجا هم جواب نمیدهد و این تابلوها در آن سوی آب هم مثل مجسمهها در این سوی آب، دزدیده میشوند! که البته جای شکرش باقی است ... زیرا انگار همه جا آسمان همین رنگ است! نه؟
با این وجود، کار خوبی که مردم در آنجا انجام میدهند این است که: هر ساله در فصل تردد قورباغهها، درست مثل خانم کاشفی خودمان در ناهارخوران گرگان، داوطلبان با جابجایی جفتهای عاشق به سمت دیگر جاده، جان هزاران قورباغه را از مرگ نجات میدهند.
خُب، حالا خداوکیلی دلتان خنک شد یا نشد؟
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 0:56 توسط محمد درویش

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.