پلنگچال هنوز هم دوستداشتنی است ...
صبح امروز فرصتی دست داد تا به همراه دوست قدیمی و عزیزم، امیر سررشتهداری دلی به کوهستان زده و به سوی پلنگچال در یک روز بارانی و خنک بتازیم ... بیشک درهی زیبای درکه، امسال یکی از خیسترین و سبزترین بهارهای خود را تجربه میکند و همه چیز هنوز عالی و طربناک است، چه مردمان بالادست و چه مردمان پاییندست درکه که هنوز – همان گونه که پیشتر هم نوشته بودم – قدر آب و درخت را میدانند و حرمت مینهند.
با این وجود، هنوز جای کار هست و میشود درکه را به یکی از زیباترین و دلنوازترین و پاکترین مسیرهای کوهپیمایی کشور و منطقه بدل کرد تا دیگر شاهد چنین صحنههایی در بستر یکی از گواراترین رودخانههای دامنههای جنوبی البرز نباشیم و تا میتوانیم، ریههای لذت را از اکسیژن عشق به البرز مرکزی و سرزمین مادری پر کنیم و خودمان را برای آغاز یک هفتهی پرکار و پرثمر دیگر آماده سازیم.
برای همین است که به شما هم توصیه میکنم، در ساعت 7 صبح، صبحانه را در آزغالچال میل کنید، در حالی که زمزمهی رود در پایین دست و آواز پرندگان در بالادست، زیباترین موسیقی عالم را برایتان به رایگان اجرا میکند ...
صبحانهی فردا را هم میخواهم به اتفاق
80 نفر از بچههای دبستان اروند، در آبشار نیاسر صرف کرده و به دیدن مراسم
گلابگیری در قمصر رویم ...
یادتان باشد، از زندگی ممکن است فقط
همین لحظهها و نواها و رنگها و خاطرهها بماند و دیگر هیچ ... پس از
تلاطمها و ناغافلکیهای روزگار نترسید و آ«ها را مشتاقانه در آغوش گیرید
...
لب دریا رسیدم تشنه بی تاب
زمن بیتابتر، جان و دل آب
مرا گفت: از تلاطمها میاسای
که بددردی است جان دادن به مرداب
فریدون مشیری






به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.