این شاهکار خلقت، این درخت در کوهستان ماغر چه گناهی دارد؟!
در حوزهی قضا، رسم بر این است که
اگر مرتکب شوندهی جرم، کمتر از 18 سال داشته باشد، هرگز با او مانند یک
متهم بالغ و عاقل برخورد نمیشود و به مجازات نمیرسد.
اینک این
پرسش جدی مطرح است که چگونه ما حاضریم درختی را به جرم کاری که او در
رخدادن یا ندادنش مقصر نیست، به مسلخ برده و اعدام کنیم؟!
امیدوارم،
برای یکبار هم که شده، نخبگان فقاهت و دیانت تکلیف همه را با بحران اعدام
درختان کهنسال به بهانهی مبارزه با خرافه پرستی روشن کنند.
حجتالاسلام حسینی اشکوری در مراسم اعدام درخت بقعه بی بی رقیه رشت، به
درستی یک پرسش جدی را مطرح کرده و نگرانی خویش را آشکارا به نمایش مینهد:
ایشان با اشاره به وجود 900 بقعه متبركه در گيلان، خاطر نشان میکند که
نبايد اجازه داد درخت، سنگ و علم برابر با امامزادگان مورد تقدس و احترام
باشند.
امّا نمیگوید که چرا مردم گیلان آن 900 امامزاده را رها
کرده و روی به دامن درختان کهنسال آوردهاند؟!
شما میدانید چرا؟
نگاه کنید به این درخت استثنایی در دامنههای کوهستان ماغر واقع در جنوب استان کهکیلویه و بویراحمد که البته تا بهبهان هم یک ساعت بیشتر فاصله ندارد. آیا آن پارچههای سبزرنگ آویخته به این اسوهی مقاومت باید بلای جانش شود؟
مؤخره:
ممنون از نیره سعادتی عزیز بابت ارسال تصویر این درخت ماغرنشین.



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.