دعوت وزارت نیرو از مخالفان سدسازی برای گفتگوی رودررو!
یکشنبهی
هفتهی گذشته - 29 فروردین 1389 – در محل شرکت مدیریت منابع آب ایران
(تماب سابق!)، یک نشست بیسابقه برگزار شد. زیرا برای نخستینبار، مدیران
ارشد وزارت نیرو تصمیم گرفته بودند تا با دعوت از مخالفین صنعت سدسازی در
ایران، به صورتی رودر رو به سخنان و استدلالهای ایشان گوش فرا دهند.
از
همه جالبتر این که یک جزوهی دو صفحهای نیز از سوی آقای مهندس انوش نوری
اسفندیاری - مدیرکل دفتر امور اقتصادی شرکت مدیریت منابع آب ایران – بین
حاضرین توزیع شد که به خوبی نیت خیر برگزارکنندگان این نشست را آشکار
میساخت.
در فرازی از آن جزوه که خلاصهای از محتوای گزارش نهایی
کمیسیون جهانی سدها –World Commission on Dams (WCD)- است، هفت مورد طلایی
زیر به عنوان چالشهای سدسازی قابل ذکر هستند:
1- هزینههای اجتماعی سدها، خانمانبرانداز است و تا
حد زیادی نادیده گرفته شده است؛
2- سدها گازهای گلخانهای منتشر
میکنند؛
3- سدها عملکرد اقتصادی ضعیفی دارند؛
4- سدها در
تحقق منافع پیشبینی شده، غالباً ناکام بودهاند؛
5- سدها
عملکرد اقتصادی ضعیفی داشتهاند؛
6- راه حلهای دیگری نیز وجود
دارند، ولی اهمیت یکسانی به آنها داده نمیشود؛
7- تعصبورزی
نسبت به سدهای بزرگ مشاهده میشود.
پس همان طور که ملاحظه میکنید، مدیران و کارشناسان عالیرتبهی وزارت نیرو که در این نشست شرکت داشتند، ظاهراً با پرچم سفید وارد ماجرا شده بودند؛ نکتهای که بارها، مجید سیاری، معاون طرح و برنامهریزی، محمودرضا عراقی، معاون هماهنگی حوزههای آبریز و مهندس معماری، مشاور عالی تماب به حاضرین متذکر شدند.
در این باره بیشتر خواهم نوشت.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.