پرتاب زبالهها به طبیعت ایران، از کدام واقعیت حکایت دارد؟
طبیعت رنجور وطن، یک نوروز دیگر را
هم سپری کرد و آنگونه که مقامات گردشگری کشور اعلام
میکنند، تقریبن تعداد رخداد سفر در طول تعطبلات نوروزی 1389 برابر با
جمعیت کشور بوده است و شاید هم بیشتر!
چنین حجم پرفشاری از سفر، آن
هم در یک محدودهی کوچک زمانی به خودی خود میتواند بسیاری از آستانهها
را در تحمل بومشناختی یا برد اکولوژیک سرزمین با تنش روبرو کند؛ چه رسد به
این که مشاهده کنیم برخی از شهروندان بدون توجه به چنین فشاری، آشکارا
زخمهای عمیقتری هم بر پیکر رنجور طبیعت وارد کنند و یا زبالههای خویش را
به دامن پرمهر آن هدیه دهند!
پیش تر در سفرنامهی نوروزی خود، به
گوشههایی از این رخداد تلخ در استان چهارمحال بختیاری اشاره کردم و به چشم
خویش خودروهای فراوانی مانند اهالی این
جناب پرشیا را دیدم که به سادگی آب خوردن در طول یک مسیر چند کیلومتری
و پرتکرار زبالههای خود را به بیرون پرتاب کرده و فارغالبال میراندند و
به تذکرهای خودروهای پشت خود – از جمله ما – توجه نمیکردند.
چندی پیش، همکار عزیزم، دکتر عادل جلیلی
برایم شرح میداد که چگونه در یک مسافرت به دامنههای سبلان به همراه
دانشمندان اکولوژیستی از انگلستان، شاهد ریزش اشک همراهان بریتانیایی خود
بوده است! میدانید چرا؟ آنها با ناباوری و پس از تماشای زبالههای فراوانی
که در منطقه پخش شده بود، میگفتند: چگونه دلتان میآید تا این طبیعت
بینظیر در جهان را اینگونه بیالایید و نابود سازید؟ آنها اشک میریختند
... در حالی که برخی از ما به اشک آنها میخندیدیم! چرا؟
نگاه کنید این
تصویر را که متعلق به یکی از روستاهای بسیار زیبای محور لردگان به
بروجن است. ببینید چگونه مردم روستا زبالههای خود را در رودخانهی حاشیهی
روستا رها میکنند! و بعد آن
بوقلمون را ...
جالب آن
که وقتی از یکی از مسئولین شورای روستا میپرسم: چرا فکری به حال دفن
بهداشتی زبالههای دهکدهی خویش نمیکنید؟ با تلخی میگوید: زیرا مردم حاضر
نیستند ماهی 2 هزار تومان (برای هر خانه) هزینهی جمعآوری زبالهها را با
ماشین مخصوص بپردازند! مردمی که برایشان پرداخت آن دو هزارتومان اصلاً
نفسگیر نیست! هست؟
و دست آخر نگاه کنید که برخی از هموطنان
خراساننشین ما در سیزدهمین روز از فروردین 1389 چه بلایی بر سر اخلمد، زشك،
طرقبه، شانديز، بند فريمان، آبقد، فردوسي، ازغد و تمام مناطق طبيعي
اطراف مشهد آوردهاند!
واقعاً چرا؟
مؤخره:
فارغ از
ماجرای تلخ زبالهها، موج شیرین حمایت از مهار بیابانزایی در مسابقهی انتخاب
برترین وبلاگ جهان در حوزهی محیط زیست (تغییر اقلیم) همچنان ادامه
دارد و دوستان نادیدهی بیشتری در حال پارو زدن مشاهده میشوند که از آن
جمله باید به موارد زیر اشاره کرد:
- لطفاً ازوبلاگ سبز مهار بیابانزایی حمایت کنید! غفلت موجب پشیمانیست! - شباهنگ
- رقابت وبلاگ مهار بیابان زایی با یازده وبلاگ زیست محیطی منتخب جهان - سایت هفت رنگ
- یک رای ما برای وبلاگ مهار بیابان زایی قدمی کوچک در حمایت از محیط زیست - گفتگوی لاک پشتی
- کاکا بیاین رای بدید! - تارنمای کاکا جنوبی
- برای ایران و حمایت از وبلاگستان محیط زیستی به وبلاگ مهار بیابان زایی رای دهیم - اصفهان بلاگ
- به مهار بیابان زایی رای می دهیم - پایگاه اطلاع رسانی سرزمین جاوید (امیر پریزاد)




به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.