عبداللطیف عبادی، صاحب تارنمای ارزشمند  روزنامه‌نگار آزاد با قلم مخصوص به خود، محمّد درویش و مهار بیابان‌زایی را به بهانه‌ی 5 سالگی وبلاگش توصیف کرده است. ممنونش هستم و به دوستی با این هموطن فرزانه و وطن‌دوست افتخار می‌کنم.
     با هم یادداشت او را که نامش را تحفه ی درویش نهاده است، می‌خوانیم.


تحفه‌ ی درویش

    فریدون مشیری می گفت صحبت از پژمردن یک برگ نیست ، وای جنگل را بیابان می کنند. محمد درویش سالهاست که می‌نویسد تا این بیابان کردن و این بیابان‌زایی را در حد توان خود مهار کند. شریعتی در وصف مصدق گفته بود «مردی که هفتاد سال برای آزادی نالید». محمد درویش پنج سال است که برای محیط زیست ایران می‌نالد. من شخصاً وبلاگ مهار بیابان‌زایی را به شکل اتوبوسی می‌بینم که راننده‌ای خستگی‌ناپذیر پنج سال است آن را در راهی که نمی‌دانیم پایانش کجا خواهد بود، می‌راند‌. در این مسیر دراز و مدید، مسافرین بسیاری سوار شده‌اند، وبلاگ زده‌اند، برای محیط زیست نوشته‌اند و چند فرسخ آن‌سوتر خسته شده و پیاده گشته‌اند و به راه خود رفته‌اند. و باز مسافرین و همسفرانی جدید، و باز خستگی و جدایی و باز محمّد درویش مانده است و وبلاگ مهار بیابان‌زایی‌اش و این راه دراز. راهی را که آغازش را می‌شناسیم و از پایانش خبری نداریم. کم نبوده‌اند و نیستند دوستان نیمه راهی که از تلاش برای دفاع از محیط زیست ایران کنار کشیدند و طعنه زنان به محمّد درویش گفتند که این  کوشش‌ها و نوشتن‌ها یکسره بیهوده است. آنها شاید نمی‌دانند و نمی‌دانستند که انسان دردمند نه برای نتیجه و درمان، که برای آرامش دل خویش می‌نالد. ابوسعید ابوالخیر می‌گفت:

 گویند سرانجام ندارید شما

 ماییم که بی سرانجام خوشیم

    آنهایی که درد مملکت و طبیعتش را دارند هر یک به سهم خود می‌گویند و می‌نویسند و به این دل خوشند که شاید  بذر نوشته‌های‌شان یک روز در جایی سبز شود و نهالی گردد و برگ و باری گیرد و گوشه‌ای از این سرزمین خشک و تفتیده را سبزه‌زار کند. در این میانه هر کس هر چه داشت در طبق اخلاص نهاد و به اهل رنج هدیه کرد. برخی‌ها بسیار دست کرامت داشتند. از آن جمله، وبلاگ مهار بیابان‌زایی بود که برگ سبزی هست تحفه‌ی درویش.

باغش آباد باد.

درج نظر