عشق، واژه‌ای است از نور که دستی از نور، آن را بر صفحه‌ای از نور نوشته است.

Love is a word of light, written by a hand of light, upon a paper of light.

ماسه و کف، 1926

    یک زوج هنرمند در تیم نشنال جیوگرافیک کار می‌کند به نام درک و بورلی جابرت (Dereck & Beverly Joubert). این زوج عکاس و طبیعت دوست توانستند در آوریل سال 2006 صحنه‌ای را شکار کنند که کمتر نظیرش را توانسته‌ایم، ملاحظه کنیم. فیلم، حکایت شکار نوعی میمون ماده به نام baboon توسط یک پلنگ ماده است. میمونی که حامله بوده و درست پس از شکار شدن، بچه‌اش به دنیا می‌آید ...
    و سپس معجزه رخ می‌دهد.

    معجزه‌ای که بار دیگر زنهار شگفت‌انگیز خلیل جبران را به یادمان می‌اندازد که 79 سال پیش گفته بود:

«لشکر خردمندی‌تان به چه کار آید، آنجا که عشق، سپاه خویش را گِرد آورد؟»

    و این کدام عشق است که از مهر مادری، داغ‌تر و بی‌منت‌تر و خالصانه‌تر باشد؟
    این فیلم را باید ده‌ها و صدها بار دید تا نشان دهیم که مهر مادری تا چه اندازه می‌تواند معادله‌ها را برهم زند و یک شکارگر بی رحم را به دایه‌ای مهربان بدل سازد.
   این قصه در دلتای Okavango واقع در کشور آفریقایی بوتسوانا رخ داده است و نام آن کودک را که قرار نبوده، هرگز نور آسمان را ببیند، Legadema به معنی نوری از آسمان نهاده‌اند.
    کاش آن نور را جدی بگیریم و هرگز رفیق آسمانی‌مان را فراموش نکنیم.

همین.

    مؤخره:
    ممنون از دکتر محمّد متینی‌زاده‌ی عزیز که فیلم این ماجرا را برایم به عنوان پیشکشی نوروزی و هدیه 5 سالگی وبلاگم ارسال کرد.
    دلش در تمامی روزهای 1389، دریایی باد و خنده بر لبانش دوخته ...

درج نظر