ساعت 20:30 روز 7 فروردین 1389 را فراموش نکنید!
این برای چهارمین سال پیاپی است که جهانیان در اعتراض به روند شتابناک جهانگرمایی و انتشار روزافزون گازهای گلخانهای در نیوار با ریشهی انسانی، میکوشند تا با یک حرکت نمادین و به مدت یک ساعت، در ساعت 20:30 روز 27 مارس (شنبه - هفتم فروردین) چراغها را خاموش کنند. ابتکاری که از شرق و نیمکرهی جنوبی، یعنی سیدنی شروع شد و آرام آرام تمامی کرهی زمین را درنوردید.
در سال نخست، 2.2 میلیون نفر از مردم سیدنی با این ابتکار همراهی کرده و منازل خویش را خاموش نگه داشتند. در سال دوم (2008)، 50 میلیون نفر از مردمان 35 کشور دنیا به این اعتراض خاموش پیوستند و در سال 2009، بیش از 4 هزار شهر از 88 کشور جهان در این همایش سبزرنگ شرکت کردند.
و اینک در 27 مارس 2010 همه منتظرند تا ببینند، میزان استقبال از این ابتکار سبز تا چه اندازه گسترش خواهد یافت؛ هر چند که ممکن است مخالفت ناصر کرمی و لطیف با جهان گرمایی، اندکی از شتاب این استقبال را بکاهد، اما به هر حال باید منتظر بود و دید که چند پنجره از ساختمان اسکان در ساعت 20:30 روز هفتم فروردین ماه خاموش خواهد شد؟
شما چه فکر میکنید؟ لطفاً اگر موافق این ابتکار هستید، لوگوی آن را از اینجا برداشته و در وبلاگتان قرار دهید و اگر مخالف هستید، دلایلش را بیان کنید. فقط خواهشن بیتفاوت نباشید!
در همین باره:
ساعت زمين ؛ فرصتي براي يگانگي ساكنان زمين - فارغ از مرزهاي سياسي و مذهبي و نژادي


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.