ملاقات با نگین فیروزه ای کویر! - چهارمين بخش سفرنامه
در مورد گاوخوني بسيار شنيده بودم و از همان كودكي تصويري مخوف از باتلاق گاوخوني در ذهنم جاي گرفته بود! باتلاقي كه آنقدر آدم هاي بد يا بچههاي شيطون را در خودش خفه كرده و خونشان را ريخته كه رنگش قرمز شده است!! بعدها كه به جرگهي به اصطلاح آدمبزرگا (متأسفانه!) پيوستم، آرام آرام اين ندانستن نيز رفت كنار ندانستنهاي فسيل شدهي ديگر كه به هزار و يك دليل ظاهراً منطقي (مثل كمبود وقت!) تلاشي براي ابهامزدايي از آن نشان ندادم ... تا اينكه سرانجام روزگار به من لبخندي زد و مرا به انتهاي رودي رساند كه اغلب سالهاي كودكي و نوجوانيام (از 1350 تا 1362) را در كنارش زندگي كرده بودم و از نزديكيهاي سراب (دامنههاي چادگان) تا درچه پياز و اصفهانش را از نزديك ديده بودم.
و هنگامي كه در انتهای سفر فراموش نشدنی ام به لوت، در كنار آبشار شاخ کنار متوقف شدم، تازه فهميدم كه گاوخوني، چه سرزمين گرانسنگ و چه تالاب زيبا و چه سكوت اسرارآميز و آرام بخشي داشته و دارد ...
بازديد از تالاب بينالمللي گاوخوني
گوش سپردن به همهمهي مرغان دريايي به راستي كه روح نواز است...
بازديد از تالاب كمنظير گاوخوني، چالابي 47 هزارهكتاري كه زايندهرود پس از طي مسيري 400 كيلومتري در آن آرام ميگيرد، آخرين بخش از مأموريت گروه را تشكيل ميداد. تالابي در فاصلهي 140 كيلومتري جنوب شرق اصفهان كه آن را نگين فيروزهاي كوير نيز مينامند و با جلوههايي بكر، زيبا و پر رمز و راز كه در شمار نادرترين تالابهاي فلات مركزي ايران محسوب شده و بسياري از ارزشهاي آن هنوز ناشناخته مانده است.فرهاد خاكساريان و عمار رفيعي در كنارهي شاخ كنار!
اين تالاب به دليل ارزشهاي نهفتهي زيستمحيطي، نقش و اهميت منحصر به فردي در حيات بومشناختي منطقه، پذيرش دهها هزار پرندهي بومي و مهاجر و تثبيت ناهمواريهاي ماسهاي دارد. مطالعه تاريخ تالاب گاوخوني، حكايت از آن دارد كه اين زيستگاه از لحاظ تنوع آبزيان و حيات وحش، به مراتب غنيتر از حال بوده است و جانوراني مانند گورخر، آهو، يوزپلنگ، خوك و پرندگان بسياري در آن ميزيستهاند ( به نقل از: نجاري، حبيبالله. 1383: تالاب بينالمللي گاوخوني اصفهان. تهران. انتشارات سازمان محيط زيست، 157 صفحه). البته خوشبختانه امسال پس از حدود 5 سال خشكسالي، دوباره آب زايندهرود به اين تالاب ميرسيد و نه تنها اين رخداد ميمون، سبب شده بود تا حيات دوباره به تالاب بازگردد؛ بلكه مناظري بسيار فريبنده و زيبا از بازي آب و كوير و نمك و سبزينه و مرغان دريايي و خورشيد به بازديدكنندگانش ارزاني داشته بود.
تپه های شنی و زیبای غرب تالاب گاوخونی که آثار تاریخی فراوانی در آن یافت شده است.
چرا گاوخوني؟!
از تالاب گاوخوني در نوشتههاي مختلف گذشته و حتا حال به صورتهاي گوناگوني ياد شده است. از جمله: تالاب گاوخوني، گودخوني، گورخوني، گاوخاني، گاوخواني و آخرآب. از بين اين واژهها حالت متداولتر آن «تالاب گاوخوني» است كه در زبان محلي (ساكنين شهر ورزنه) اين واژه با كمي تغيير به تالاب گاخوني معروف شده است. در فرهنگ آنندراج جلد پنجم صفحه 3539، ذيل لغت گاوخوني چنين آمده است: «در بلوك موسوم به روي دشت اصفهان، زميني است كه آبهاي زندهرود درآن زمين جمع شده و به چاهي فرو ميرود كه آن را گاوخاني گويند. بعضي با واو گاوخواني نويسند، خطاست كه معني لغت را ندانستهاند، خاني به معني چاه و گاو به معني بزرگ است و اين مركباً افاده معني چاه بزرگ کند .»
در استان اصفهان همه جا علايمي چنين مفيد براي گردشگران وجود دارد، تمهيدي كه متاسفانه در استان كرمان كمتر مشاهده شد.
- مختصات تالاب
تالاب گاوخوني در شمال شرقي بخش جرقويه، جنوب غربي شهرستان نائين، غرب منطقهي ندوشن از استان يزد، شمال غربي كوير ابرقو و شرق دهستان رودشتين واقع شده است. اين مرداب به شكل يك گلابي از شمال به جنوب كشيده شده و به دليل خشكي و كمبود آب، به طور كلي تا شعاع دهها كيلومتر خالي از سكنه است. در سمت غرب آن تپههاي شني روان قراردارند كه از فاصلهي چند كيلومتري شهر ورزنه آغاز ميشود و تا نزديكي جنوب شرقي روستاي خارا از توابع بخش جرقويه ادامه مييابد.
يك پوكه تفنگ شكاري در دستان فرهاد خاكساريان - متاسفانه آثار شكار غير مجاز آنهم به رغم ترس از آنفولانزاي پرندگان در منطقه مشهود بود. اين در حالي است كه تا شامگاه مامورين محيط زيست منطقه در حال گشت زني مشاهده مي شدند.
جبههي شرقي تالاب مجاور كوههاي شيركوه و ندوشن قرار دارد و در جنوب آن پهنهي وسيعي از اراضي نمكزار واقع شده است. محدودهي تالاب گاوخوني درجبههي شمال به صحاري جنوب غربي شهر نايين و جنوب دهستانهاي تودشك و مشكنان ختم ميشود.
احتياط در ورود به چالاب هاي كويري گاوخوني!
واپسين نكته آنكه بازديد از اين تالاب زيبا را به همهي علاقهمندان به طبيعت ايران توصيه ميكنم؛ به ويژه آنكه هم راه دسترسي نسبتاً خوبي دارد و هم در مقايسه با ديگر محيطهاي طبيعي كشور از مديريت بهتري برخوردار بوده و از نظر امنيتي نيز مشكلي ندارد.
ثمره عدم احتياط!
اگر لحظه اي درنگ مي كرديم، به آرامي در زمين فرو مي رفتيم!
گودال هاي نمك كه در منطقه فراوان ديده مي شد (به دليل بالا بودن سطح سفره آب)
رشته کوه های بازالتی و تیره رنگ مشهور گاوخونی
و سرانجام مشاهده غروب خورشيد در پهناي خاموش و سحرانگيز گاوخوني ...
جاي همه دوستان خالي
پيوست:
۱- دكتر خسروشاهی گرامي يكي از جنبه هاي كمتر شناخته شدهي كوير را به رخ مان كشيده است؛ کیومرث عزيز بار ديگر زنهارمان داده كه باغ ارزشمند و قديمي دانشكده كشاورزي كرج در آستانه ويراني قرار گرفته، هومن نيز با تيزهوشي و نكته سنجي خويش منظري ديگر از تخريب را پيش چشمانمان نهاده، محمد فريد قندی اما روايتي اثرگذار و غم انگيز را به شيوه اي خواندني نقل كرده است كه بسيار قابل تامل است و در نهايت، بايد از محمد طاهری، روزنامه نگار فعال و دلسوز ياد كنم كه مصاحبهاي كمنظير را با يكي از اندك دوستان شغالها و روباهها ترتيب داده كه گمان برم، حالا حالاها ماندني باشد.
همت همهي عزيزان مستدام و پايدار باد.
۲- به آگاهی دانش آموختگان دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران می رسانم که نشست سالانه انجمن در ساعت ۹ صبح روز پنج شنبه ۲۸ اردیبهشت ماه در محل دانشکده کشاورزی کرج برگزار خواهد شد. به امید دیدار شما دوستان در آن روز.
۳- راستی! هنوز چهار قسمت دیگر از گزارش این سفر کویری باقیمانده است!