درسی که صبح امروز حسین عبیری گلپایگانی به همهی ما داد!
امروز صبح وقتی کامنتدونی مهار بیابانزایی را وارسی کردم، با سه کامنت از حسین عبیری گلپایگانی روبرو شدم که برای سه یادداشت جدیدم و به تفکیک نوشته بود.
معلوم بود که یادداشتها را با عجله نوشته و میخواسته تا به صف نان بربری محل برسد و وسایل صبحانه را برای خانوادهی عزیزش فراهم کند؛ برای همین خودش هم نگران دیکتهی غلط کامنتهایش بود ... و همان طور هم که مشاهده میکنید، سرانجام هم اینگونه شد!
اما وقتی که از خرید نان بربری برگشت؛ تازه دریافت که آن همه عجله برای چه بوده است!
حسین امروز جان 4 نفر از هموطنان خود را به دلیل همین عجله از مرگ و جراحت حتمی و خسارت مالی نجات داد. زیرا در یکی ازفرعیهای خیابان 17 شهریور – محل زندگیش - کانال فاضلاب نشست کرده بود و یک چاله به طول و عرض یک متر و ژرفای دو متر ایجاد شده بود ... در همان لحظه، ناگهان مشاهده میکند یک خودرو سواری با 4 سرنشین و سرعت زیاد دارد به چاله نزدیک میشود؛ در حالی که کاملن از همه جا بیخبر هستند. حسین سریعن راننده را متوجه خطر کرده و او ترمز میکند و خوشبختانه به خیر میگذرد. سپس به این هم بسنده نکرده و بلافاصله با 137 تماس میگیرد و چندتا علامت هشدار در خیابان میگذارد تا این حادثه برای فرد دیگری هم تکرار نشود.
میخواستم بگویم: آدم خوب بودن و محیط زیستی بودن و ... بیشتر از آن که به حرف باشد؛ به عمل است.
درویش، خاک پای حسین و حسینهای امروز وطن است که نشان داده و میدهند که عاشقانه هموطنان خود را دوست دارند و برای رفاه و آرامش آنهاست که از طبیعت و زیستبومشان تا پای جان حراست میکنند. او تنها فردی است که تا امروز دیدهام که به پاس بهبودی دخترش، نذر محیط زیستی کرده و با خدای خود عهد بسته که تا انتهای زندگیش از طبیعت وطن سلحشورانه دفاع کند.
ماجرای پیامبر را که یادتان نرفته ... حسین امروز پیامبر من بود و میدانم که فقط پیامبر من نبوده! بوده؟