ماجرای گلستان، سرمقاله ی امروز پول!
این که چرا استاندار گلستان – جواد قناعت - و معاونینش در ماجرای 29 بهمن 1388، حاضر نشدند تا با نمایندگان تشکلهای مردمنهاد به مذاکره بنشینند و سخن ایشان را گوش دهند؛ یکبار دیگر این پرسش جدی را در محافل محیط زیستی کشور به چالش میکشاند که چرا آنچه که طرفداران و متخصصان محیط زیست را نگران میکند؛ سبب نگرانی دولتمردان را بوجود نمیآورد که هیچ؛ برعکس این خود فعالین محیط زیستی هستند که مواجههی با آنها به یک نگرانی جدی دولتیان بدل میشود!؟
سرمقالهی امروز روزنامهی پول، در صفحهی نخست خویش (و صفحه 9) همین موضوع را به چالش کشیده است و نگارنده کوشیده تا در حد بضاعت خود، پاسخی برایش بیابد.
پی نوشت:
از معاون وزیر کشور، یاد گرفتهام تا در هر رخداد تلخی، شناسههایی مثبت را بجویم و به آنها بیاویزم! ماجرای گلستان و استقبال سرد مسئولین محلی از آنهایی که عشق به مواهب طبیعی وطن برایشان در اولویت ارزشهای زندگیشان قرار دارد؛ آنقدر برای مدیریت یک روزنامهی سراسری کشور مهم بود که حاضر شدند، سرمقالهی خود را به آن اختصاص دهند؛ آیا همین یک نکته نمیتواند برای ما دلگرمکننده باشد؟
سپاس از همهی آنهایی که هنوز محیط زیست برایشان یک مقولهی جدی است.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.