کشف یک مصوبهی طبیعتستیزانهی دیگر توسط دیدهبان طبیعت بختیاری!
هنوز از شوک شش شرط حیرت انگیز و غم بار و شرم آور شورای عالی محیط زیست برای موافقت با حفاظت شده اعلام کردن 7 منطقه جدید کشور خارج نشدهام و نشدهایم که دیدهبان سختکوش طبیعت بختیاری پرده از یک اصلاحیهی طبیعتستیزانهی دیگر برمیدارد که دقیقاً در آخرین روزهای دولت نهم – 2 روز بعد از انتخابات 22 خرداد 1388 – بی سر و صدا به تصویب رسانده و به موجب آن، بندهایی از برنامه سوم و چهارم توسعه را مثل آب خوردن تغییر دادهاند تا دیگر طبیعتستیزان محترم لازم نباشد برای پروژههای راهسازی و سدسازی و انتقال لوله و کارخانه و ... در مناطقی که عنوان «حفاظت شده» ندارند، پولی بابت هزینههای ارزیابی زیستمحیطی بپردازند!
طنز تلخ ماجرا این است که اصولاً در مناطق چهارگانه نباید توسعهی طبیعتستیزانهای رخ دهد که بخواهد ارزیابی شود! توسعه باید در آن 93 درصد دیگر خاک وطن رخ دهد، آن هم با ارزیابی زیستمحیطی.
اما حالا ... حالا ... حالا ...
خودتان اصل ماجرا را در تارنمای هومان خاکپور بخوانید تادریابید چه اندازه بین آن حرفهای قشنگ و این عملکردهای زشت فاصله وجود دارد! ندارد؟
گاه با خود می اندیشم: نکند ناصر راست می گوید! و اصلن چه فایده ای دارد شعور یک کرم کدو؟!
راستی!
کسی می داند چرا هیاهوی قناری ها - این روزها بیشتر از دیروزها - خواب جت ها را آشفته است؟!
روزگاری است که پرواز کبوترها
در فضا ممنوع است.
که چرا
به حریمِ حرمِ جت ها خصمانه تجاوز شده است!
روزگاری است که خوبی خفته ست
و بدی بیدار است.
و هیاهوی قناری ها،
خواب جت ها را آشفته است!
فریدون مشیری
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.