هشدار محمّد خسروشاهی: خطر جهانگرمایی در هفت منطقه اصلی کشور جدی است!
بر بنیاد ستادههای به دست آمده از طرح ملّی «بررسی علل افزایش و تشدید سیل در ایران» که نگارنده نیز افتخار همکاری در آن را در کنار محمّد خسروشاهی عزیز برعهده داشته است، مشخص گردیده که در طول 20 سال گذشته روند كلي دما رو به گرم شدن دارد؛ به نحوی که در تمامی هفت ایستگاه مورد مطالعه (فارس - حوضه مهارلو، تهران - حوضه طالقان، خراسان -حوضه کارده، گلستان -حوضه گرگانرود، لرستان - حوضه تيره، هرمزگان - حوضه میناب و آذربايجان شرقي (حوضه صوفی چای) بلا استثنا دماي هوا از کمینهی 64 صدم درجه سانتیگراد در ايستگاه بندرعباس تا بیشینهی 1.78 درجه سانتيگراد در ايستگاه كرج افزايش يافته است. یعنی تقریباً متوسط افزایش دمای سالانهی کرج سه برابر بندرعباس در طول 20 سال (1365 الی 1384) گذشته بوده است. این در حالی است که متوسط افزایش دمای کرهی زمین در طول یکصد سال گذشته، چیزی در حدود 76 صدم درجه سانتیگراد بوده است؛ واقعیتی که به خوبی میتواند ژرفای خطر جهانگرمایی را در ایران به تصویر کشد.
مؤخره:
حال باید دید با توجه به افشاگریهای روزنامه کیهان بر علیه ناصر کرمی – مهمترین مخالف رسمی پندارینهی جهان گرمایی در ایران – و نیز تعبیرهای خواب لطیف در شبانهها، نویسندهی این درگاه طنزناک چگونه به انتشار توافقنامه جدید همت میگمارد؟!


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.