تصرف 5 هزار هکتار از جنگلهای بختیاری با بهانهای حیرتانگیزبه نام وقف!
وقتی تازهترین یادداشت دیدهبان عزیز طبیعت بختیاری را خواندم، از حیرت، خشم و غم نمیدانستم که باید چگونه واکنش نشان دهم؟
مگر میشود به رغم وجود تأکید قانون و حتا پاسخ سزاوارانهی و حمایت رهبری نظام (ایشان به درستی گفتهاند: عرصههای طبیعی بایر که قبل از اجرای قانون ملی شدن جنگلها و مراتع هیچگونه احیایی در آنها صورت نگرفته است، همچنان به عنوان انفال محسوب و مشمول موقوفات نمیگردند)، باز هم شاهد طرح چنین ادعایی در محافل قضایی کشور در مورد جنگل های بلوط پروز (جنوب استان چهار محال و بختیاری) باشیم؟
و بدتر از آن، این که سرانجام قوهی قضاییه نیز رأی نهایی خویش را به نفع جنگلخوارانی صادر کند که این بار در پوشش "وقف" وارد بازی تلخ تجاوز به عرصههای طبیعی زادبود شدهاند؟
راستی در چنین مواردی به کی یا کجا باید داد خود را رساند و فریاد برآورد که این امانتها، میراث چندصدهزارسالهی این بوم و بر مقدس هستند و نه سیصد ساله!
چگونه میشود آنها را به ماجرای مرزهای مذهبی و ادعاهای وقفی بکشانیم؟ آیا چنین حرکتهای نابخردانهای از اعتبار و حرمت تعلقات مذهبی مردمان نمیکاهد؟ آیا بهتر نیست دین و شریعت چنین دوستانی نداشته باشد؟ دوستانی که خواسته یا ناخواسته به اصل موضوع بیشتر ضربه میزنند تا آن که بخواهند آن را پرو بال بخشند.
درود بر هومان خاکپور عزیز که مرد و مردانه و یک تنه به دیدهبانی از طبیعت ناهمتای بختیاری مشغول است و تهدیدها و تحدیدها را تاب میآورد. نمیآورد؟
جا دارد که همه از او حمایت کنیم.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.