در كوههاي بندو خارپشتها هم امنيت ندارند، چه رسد به آهوها و گوزنها!
بندو، نام دهكدهاي است كه در قلمرو جاذبترين بخش سرمايهگذاري ايران – عسلويه – واقع شده و در حقيقت در شمار آبادبومهاي شهرستان کنگان استان بوشهر جاي ميگيرد.
گزارش عبدالصمد محمدي را در پايگاه اطلاعرساني بُنا بخوانيد تا دريابيد كه چگونه شكارچيان روستايي كه فقط 600 نفر جمعيت دارد، توانستهاند چنين بلايي را در طول دو سه دههي گذشته بر سر آهوها، گوزنها و اينك خارپشتها (چولهها يا شوگردهها) بياورند!
توجه كنيد كه اين شتاب ناباورانهي مرگ حيات در كوهستانهاي بندو فقط در يك نسل از شكارچيها رخ داده و ماجرا به نسل پيش هم حتا نميرسد!
تجربهي نگارنده از حضور در زيستگاههاي استانهاي زاگرسنشين هم جملگي همين مدعا را تأييد ميكند كه شكار بيرويه در اين مناطق، مهمتر از تخريب زيستگاهها، سببساز نابودي وحوش را فراهم آورده است.
اميدوارم دوستان وبلاگنويسي كه در اين مناطق زندگي ميكنند، از تجربههاي خود در چهارمحال و بختياري، لرستان و ... بنويسند.
ممنون از ابوحنانهي عزيز كه لينك اين گزارش را برايم فرستاد.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.