آقای قالیباف: این صحنهها را که میبینم، دلم میگیرد! شما چطور؟
اینجا کوچه 26 غربی، خیابان علامه طباطبایی در سعادتآباد تهران است ... اینجا زمانی به واسطهی باغهای زیبا و تپهماهورهای سرسبز و کاریزها و چشمههای پرآبش شهرت داشت و حالا هم البته شهرت دارد! ندارد؟
این نمای برفی زیبا را که میبینید، همکار عزیزم مصطفی فرزاد در زمستان گذشته برداشت کرده است ... نه! اشتباه نکنید؛ این خانهی زیبا و پردرخت در همین کوچه بود، اما حالا تخریبش کردهاند و میخواهند به جایش یک برج دولتی آنچنانی بسازند ...
راستی! مگر قرار نبود تهران را متراکمتر نکنیم؟ مگر قرار نبود مقدمات خروج دستگاههای دولتی را فراهم آوریم؟ و مگر قرار نبود بگذاریم تهرانیها هم هوایی تازه کنند؟ یعنی 8 میلیارد دلار خسارت آلودگی هوا در سال کافی نیست؟
آقای سردار ... آقای دکتر! نگذارید پردیسهای درون شهری تهران، اینگونه بیمهابا نابود شوند ...
باور کنید همهی اهالی علامه، هر روز که از این کوچه عبور میکنند، دلشان میگیرد ... شما دلتان نمیگیرد؟!
جالب اینجاست که 200 متر بالاتر در بزرگراه نیایش، شهرداری دارد می کوشد تا دیوارهای عمودی را سبز کند! لابد بودجه اش را از محل تخریب درختان این باغ و امثال آن بدست آورده است! نه؟
آقای قالیباف:
می دانم که دلت می خواهد نامی ماندگار از خود در تاریخ مدیریت شهر تهران به یادگار نهی و البته نباید زحماتت را برای گره گشایی از مشکلات این شهر بی درو پیکر به کل نادیده گرفت. اما فکر کنم بوم سازگان تهران هم نیاز به یک طرح آیش 50 ساله دارد! ندارد؟