قانون جامع مدیریت خاک ؛ زمانی برای پایان پاسکاری مجلس و دولت!
هیچ زمان چون امروز، منابع و اندوختههای آبی/خاکی کشور با دیو پلشت آلودگی روبرو نبودهاند؛ هیچ زمان نبوده که بلای آلودگی در اثر اُفت کمی منابع آب و جابجایی گستردهی خاک در اثر فرسایش اینگونه نمایان شود.
و هیچ زمان دیگری را نمیتوان سراغ گرفت که پسابهای خام این گونه افسارگسیخته و بیمهابا و در چنین حجم باورنکردنی، زیستگاههای انسانی و جانوری ما را نشانه رفته باشند.
با این وجود، نکتهی تلختر و غمانگیزتر داستان این است که وقتی به قوانین موجود کشور نظر میاندازیم و شرح وظایف سازمانها و وزارتخانههای ذیربط را مطالعه میکنیم، به واقعیتی حیرتانگیز میرسیم! به این که هنوز هیچ متولّی قانونی برای حفظ توان زیستشناختی (بیولوژیک) خاک وجود ندارد! باورتان میشود؟
نه وزارت جهاد کشاورزی، نه سازمان حفاظت محیط زیست، نه مؤسسه استاندارد و نه هیچ نهاد دیگری این مسئولیت را برعهده نگرفته و نمیگیرد!
برای همین است که همچنان منتظریم تا ببینیم لایحهی جامع مدیریت خاک، چه زمان توسط نمایندگان مجلس در صحن بهارستان به شور و تصویب میرسد و مملکت را از این بلاتکلیفی نجات میدهد؟!
فقط امیدوارم در آن زمان، هنوز خاک پاکی وجود داشته باشد که بشود از آن حراست کرد!
در همین باره، مصاحبه نگارنده را میتوانید در صفحهی 3 از شمارهی امروز – 10 بهمن 88 - روزنامه جوان بخوانید.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.