نخستین واکنش مثبت به ناصر کرمی
به همت هوشنگ ضیایی عزیز - که این روزها در مقام مشاور عالی معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، روزهای پرکاری را میگذراند - قرار است از امروز (8 بهمن 1388) طرح سرشماری حیات وحش با یاری 120 داوطلب از 8 تشکل مردمنهاد محیط زیستی آغاز شود.
دوشنبهی گذشته در روز از نو و به بهانهی طرح آیش 5 سالهی طبیعت ایران، بر همین نکته تأکید کردم که اصولاً چرا سازمان حفاظت محیط زیست نباید گزارشهای سالانه و پیوستهای از وضعیت محیط زیست کشور تهیه و ارایه دهد؟ چرا هنوز باید با شک و تردید و برآورد کارشناسی از میزان وحوش ایرانزمین سخن بگوییم؟ و چرا کسی به ناصر کرمی با دلیل و استدلال علمی نمیگوید آن جدول مشهورش را حالا میتواند به روز کند؟
اما اینک سازمان حفاظت محیط زیست میخواهد بعد از 12 سال این تابو را بشکند و به کمک مردم، آمارگیری سراسری خود را که تا 20 اسفندماه ادامه خواهد یافت، به سرمنزل برساند.
امیدوارم که این اقدام، حتا بعد از رفتن دکتر صدوق عزیز هم ادامه یابد و قائم به شخص نباشد و نماند.
درود بر محمّدباقر صدوق، هوشنگ ضیایی و همهی دوستداران واقعی طبیعت ایران که این حرکت ارزشمند را آغاز کرده و به سامان میرسانند.
راستی! کسی از معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست خبر دارد؟ کسی میداند چرا ایشان دیگر وبلاگشان را به روز نمیکنند؟ کسی میداند چرا حتا جواب نمیدهند که چرا؟!
طبیعت ما به مدیرانی نیاز دارد که عاشقانه آن را دوست داشته باشند؛ بیشتر از عشق به صندلی ریاستشان. ما آن مدیرانی را که از ترس مورد بازخواست قرار گرفتن بالادستیها، آمار وحشتناک آلودگی آب و خاک را سانسور میکنند، دوست نداریم! داریم؟



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.