سرما سرما كه ميگن ؛ يعني اين!
از هفتهي گذشته يك موج كمسابقهي قطبي بخشهاي بزرگي از آسياي شرقي و مركزي، اروپا و آمريكاي شمالي را درنورديده و زندگي را در بسياري از سكونتگاههاي فرامدرن و پسا مدرن در خاور و باختر عالم مختل ساخته است. رسانهي ديداري رسمي كشور هم كه ظاهراً براي پرت كردن حواس مخاطبان اندك خويش! دنبال چنين سوژههايي ميگردد، خبرنگاران خود را بسيج كرد تا از نيويورك، لندن، پاريس، برلين و ... گزارشهاي داغ داغ از هواي سرد سرد اين روزهاي پايتختهاي ابرقدرتهاي از ما بهتران تهيه كنند تا لابد بينندگان عزيز سيما متوجه شوند كه آسمان هر كجا همين رنگ است!
در اين كه اين رسالت خبررساني تا چه اندازه قرين موفقيت بوده است، حرفي ندارم؛ چون آمار نميدانم و با آمارسازي بيگانهام! نه؟
فقط گفتم شايد بد نباشد تا به اين اتوبوس قرمزرنگ در نزديكي اُماها (ايالت نبراسكا آمريكا) نگاهي بياندازيد تا تصوري از برودت زير 35 درجه سانتيگراد را بتوانيد تجسم كنيد و يا اگر خواستيد سري به ايتاليا بزنيد تا دريابيد كه سرماي زير 43 درجه يعني چه و يا اصلاً بياييد با هم برويم به شمال غربي چين و ماچين تا از نزديك ريزش 8 متر برف و مدفون شدن سين كيانگ با تمامي متعلقاتش را ببينيم و درك كنيم كه خطر تغيير اقليم تا چه اندازه ميتواند مصيبتبار باشد.