ساحل هامون پوزك و قايق هاي در انتظار آب - بهمن ماه 1384 -  با بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان چه کردیم؟!

 شواهد پرشماری دلالت بر آن دارد که به رغم رشد چشم­گيرِ فناوری و افزايش ذخاير دانايي جوامع بشری، نه­تنها بر کيفيت زندگی آن چنان که درخورِ چنين رشدی است، افزوده نشده؛ بلکه در پاره­ای از موارد وجود شناسه­هايي انکارناپذير در تأييد روند کاهنده‌ي نماگرهای کيفيت زيست به اثبات رسيده است. فروسايي شتابناکِ مواهب طبيعی و کالاهای غيرقابل تبادل زيست­محيطی در تمامی ابعاد مرتبط با حواس پنج­گانه‌ي آدمی و در همه‌ي مرزبندي‌های سياسی جهانِ امروز، اعم از شمال و جنوب، گواهی است بر اين مدعا که توسعه‌ي شتابان علم و فتح پی­درپیِ خاکريزهای جهالت، نه­تنها نتوانسته آن طور که بايسته‌ي چنين دستاوردهای شگفت­انگيزی است، آدمی را به آرامش و آسايشی واقعی و پايدار رهنمون ساخته و نظامی عدالت­مدار، طبيعت دوست و پژوهش­محور بيافريند، بلکه ظاهراً خود جهالتی خجلت­بار­تر آفريده است.

و اين همان فرجامي است كه بسياري از نخبگان سال‌ها پيش نسبت به وقوع آن زنهار داده بودند. به عنوان مثال، در سال 1975 ميلادي، كتابي منتشر شد به نام «دشمن هفتم»، كه حاوي پيشگويي تلخي بود؛ پيشگويي تلخي كه امروز بدل به حقيقتي غم‌انگيز شده است. آن حقيقت كه 31 سال پيش توسط رانالد هيگينز، صاحب كتاب فوق، به رشته‌ي تحرير درآمد، چنين است : «بيست و پنج سال آينده و شايد دهه‌ي آتي، براي صدها ميليون انسان، مرگ از گرسنگي به بار خواهد آورد و براي بقيه‌ي ما، سختي، ناامني يا جنگ[1]

و راستي كيست كه بتواند ادعا كند پيشگويي تلخ هيگينز به حقيقت نپيوسته است؟!

 

ادامه‌ي اين گفتار را در پست بعدی پي خواهيم گرفت ...

 



[1] كابوس توسعه پايدار (برگردان هادي غبرايي، 1376). كتاب طبيعت، ش 1،ص 77-76.