درسی که این بانوی ایرانی به من و تو میدهد!
یک بانوی ایرانی در این شهر وجود دارد که هر روز ساعت 10 صبح به پارک ملّت میرود تا به گربهها و پرندگان پارک غذا دهد. او 9 سال است که دارد این کار را انجام میدهد و برایش فرقی نمیکند که هوا گرم است یا سرد و برف میبارد یا باران ...
چند روز پیش به اتفاق اروند او را در پارک ملّت تهران دیدم؛ به شرط آن که از صورتش عکسی نگیرم، اجازه داد تا چند تصویر بردارم ... پیرزن دل پردردی داشت، میگفت: گربههای من قبلاً خیلی بیشتر بودند، امّا یه عده مردمآزار آنها را میکشند یا معلول میکنند ... او با صاحب رستوران روبروی پارک قرار گذاشته است تا تهماندهی غذای مشتریانش را به قیمتی ارزانتر در اختیار او قرار دهد. میگفت: روزی 8 کیلومتر پیاده میآیم تا به اینجا برسم و گاه از همین غذای گربهها و کلاغها میخورم ...
عشقش به حیوانات مثالزدنی بود ... آنقدر که سبب شده بود تا کلاغها و گربهها با هم دوست شوند و آنها دیگر از آدمها نترسند ...
روایت اروند را هم از این ماجرا بخوانید ... گمان برم میشود با مهربانی و عطوفت خیلی از مشکلات را حل کرد و کدورتها را زدود ... کاش رهبران جامعهی امروز ما از سلوک این پیرزن یاد میگرفتند و بیمنت به مردمان خویش محبت میکردند ... آنگاه دیگر هرگز جهانی چنین درگیر و خونریز و کینهجو و پر از زرادخانههای مرگآفرین نمیداشتیم! میداشتیم؟



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.