نگاهی سبز به 2010 ؛ سال جهانی تنوّع زیستی!
نخستین یادداشت نگارنده در ستون «نگاه سبز» که در صفحه 9 از شماره 1573 روزنامه پول (چهارشنبه، 16 دی ماه) منتشر شد؛ اختصاص داشت به موضوع سال جهانی تنوع زیستی که اینک در مهار بیابانزایی بازانتشار میدهم. امید که تارنمای روزنامه نیز هر چه زودتر آماده شود.
به استقبال سال جهاني تنوع زيستي برويم
قرار است تا از اين پس، در روزهاي چهارشنبهي هر هفته در همين ستون به درج ديدگاههاي خويش در مورد مسايل روز محيط زيست ايران و جهان بپردازم. اميدوارم كه اين مجال براي نگارنده، شما و مسئولين روزنامه فراهم شود تا به عهد خويش وفا كنم!
به باورم، محيط زيست هرگز از جايگاهي سزاوارانه در رسانههاي نوشتاري كشور برخوردار نبوده است. به ديگر سخن، ركن چهارم دموكراسي نتوانسته تريبوني درخور را به ظرفيتسازي فرهنگي در حوزهي محيط زيست اختصاص دهد. بهترين شناسهي اين ادعا، همان بس كه هنوز نميتوان نام هيچ روزنامهي پرشمارگاني را در وطن آورد كه به صورت ثابت، دست كم يكي از صفحات خود را سبز كرده و به محيط زيست اختصاص داده باشد. تنها شايد بتوان از روزنامهي مرحوم «آينده نو» يادي كرد كه كوشيد تا اين تابو را بشكند؛ امّا متأسفانه خودش هم شكسته شد و قبل از آن كه كسي او را بشناسد، به تاريخ پيوست!
چنين است كه در نخستين گام براي دستاندركاران روزنامه وزين «پول» آرزوي موفقيت و دوام و امنيت شغلي دارم و در گام دوّم، اين انتظار را براي خويش محفوظ ميدارم كه پول بتواند دست محيط زيست را گرفته و دستكم يك صفحه به صورت ثابت در هر شماره به آن اختصاص دهد.
امّا مايلم در نخستين يادداشت خويش، اشاره كنم به مناسبت سال 2010؛ سالي كه به پيشنهاد سازمان ملل متحد، عنوان سال جهاني تنوّع زيستي بر پيشانياش نشسته و اينك اين اميد و انتظار به حق وجود دارد تا در مجامع و محافل رسانهاي داخل كشور نيز شاهد انتشار گزارشها، تحليلها و خبرهاي بيشتر در ارتباط با تنوّع زيستي باشيم. كافي است به ياد آوريم كه تازهترين نتايج حاصل از پژوهشهاي دانشمندان دانشگاه ورمونت و آژانس حفاظت از محیط زیست آمريكا كه در ماه گذشته منتشر شد، ثابت ميكند: هر چه گونهگوني حيات در سرزميني كاهش يافته و از شمار گونههاي زنده – چه جانوري و چه گياهي – كم شود، به همان نسبت بر آلام و درد شهروندان ساكن در آن سرزمين افزوده شده و امكان ظهور بيماريها و آفات مهلك و كشنده و البته ناشناخته بيشتر ميشود.
لازم به يادآوري نيست كه تنها در طول يكي دو دههي گذشته چندين و چند بيماري جديد بر سرزبانها افتاد و مرگ مردمان بيگناه فراواني را در سراسر جهان رقم زد؛ بيماريهايي كه نامشان حتا براي مردمان يك نسل پيش هم آشنا نيست! سارس، آنفولانزاي خوكي، بزي، ايدز، آنفولانزاي مرغي، جنون گاوي و ... چند نمونهي دمدست از سياههي بيماريهاي مرگآفرين در دههي گذشته است كه هنوز هم قرباني ميگيرند.
يادمان باشد كه هر جانداري كه در زمين زيست ميكند، حامل وظيفه و مسئوليتي است كه مام طبيعت به صورت كدي ويژه و ژنتيكي در نهاد او قرار داده است. بنابراين، با حذف هر زيستمند، بايد انتظار داشته باشيم تا خلايي در نظام آفرينش بوجود آيد؛ خلايي كه جبران آن ديگر امكانپذير نيست.
درست مثل ماجراي رتبهبندي كتابخانهها ...
همان گونه كه هيچ كتابخانهي معتبري در جهان را نميتوان يافت كه به تعداد نسخههاي كپي شدهي خود بنازد؛ آنها فقط متناسب با نسخههاي خطي و انحصاريشان است كه رتبهبندي ميشوند؛ چرا كه ميدانند اگر اين نسخههاي يگانه از دست رود، ديگر هرگز قابل جايگزين نخواهند بود؛ گونههاي گياهي و جانوري جهان هم - كه هر يك در كتابخانهي عالم به ثبت رسيدهاند - جايگزين يا جانشيني ندارند و مهمتريم وظيفهي ما حفظ اين كتابهاي خطي يگانه و ناهمتاي سبز است.
اميد كه در سال 2010 بتوانيم در راه حصول به اين آرمان مقدس چند گام اساسي برداريم كه يكي از آنها شايد حفظ و حراست از همين اندك صفحات سبزرنگ «پول» است! نيست؟