وقتی که پول و محیط زیست به هم می رسند! نمیرسند؟
سرانجام پول درآمد؛ آن هم با شکل و شمایل و تیمی حرفهای. مهمتر آن که در همان گام نخست، سه روز از شش روز هفته را اختصاص داده است به محیط زیست تا مژگان جمشیدی یک تنه یا دو تنه و یا چند تنه هر چه میخواهد رنگ بپاشد بر این صفحهی سبزرنگ! افزون بر آن، به کشاورزی هم صفحهای مستقل داده و او را از محیط زیست و منابع طبیعی جدا کرده؛ پیش از آن که رسماً و در دنیای حقیقی هم این اتفاق بیافته!
به هر حال، باید اعتراف کرد که رابطهی پول و محیط زیست، هرگز رابطهی سادهای نبوده است! بوده است؟ هر زمان که پول از در برود، تخریب محیط زیست از پنجره وارد میشود. و هر زمان هم که پول ناغافلکی وارد شود، باز هم تخریب شدیدتر میشود و مردم خوششان میآید که تا قله دماوند هم با بی ام دبل یوشان گازی بدهند و عکسی به یادگار بگیرند و یا جنگل ابر را از نزدیک دوداندود کنند!
با این وجود، تجربه ثابت کرده که اگر پول با منطق و تدریجاً به سرزمینی وارد شود که مردمانش قدرش را دانسته و استحقاق دریافتش را هم داشته باشند، آنگاه میتوان امیدوار بود که صحنههای زشت پرتاب زباله از گرانترین خودروهای عالم را در محور مرزنآباد به چالوس کمتر ببینیم!
و من امیدوارم روزنامهی پول بتواند همینگونه به ارتقای فرهنگ محیط زیستی ایرانیان کمک کند و البته خودش هم از این بده بستان فرهنگی متضرر نشود!
به همین بهانه، قرار شده است تا روزهای چهارشنبهی هر هفته ستونی ثابت را با عنوان: «نگاه سبز» در صفحه 9 روزنامه دراختیار داشته و در آن به طرح گرایههای سبز سرزمین مادری یا زیستبوم فراوطنی بپردازم.
باشد که «پول» دستمان را بگیرد! نه؟