آمارهایی که مرگ پژوهش در ایران را هشدار میدهد!
مهمترین دلیلی که به پاسخها دستنمییابی
این است که
پرسشی
نپرسیدهای
ریچارد باخ (در یادداشتهای مرد فرزانه)
عصر امروز، به مناسبت هفتهی پژوهش و فناوری – 21 الی 27 آذر – دکتر عباس طائب، رییس سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران مهمان رادیو گفتگو بود و در همان نخستین بخش از سخنانش، آماری را ارایه داد که به قول معروف: «اگر در دنیا کس است، یک حرف بس است.»
او گفت: نسبت اختراعهای ثبت شدهی جهانی ایران، کمتر از یک اختراع به ازای یک میلیون ایرانی است! یعنی در بهترین حالت تعداد اختراعهای ثبت شده 70 میلیون ایرانی در جهان به 70 مورد هم نمیرسد. این در حالی است که تعداد اختراعهای ثبت شده در داخل کشور بیش از 17 هزار مورد گزارش شده است! چرا؟!
نکتهی دوم که شاید غمبارتر از نکتهی نخست هم باشد، این بود که سهم صادرات نرمافزاری پیبشرفته از کل صادرات ایران از چیزی در حدود 4 درصد تجاوز نمیکند!
این در حالی است که بیش از یک دهه است که جمهوری اسلامی ایران، شعار محوری: «توسعهی علمی، شرط بقا» را برای خود برگزیده است و اعتقاد دارد (دست کم بر روی کاغذ!) که: «كشوري توسعه يافته تر است كه سهم توليدات نرمافزاري، ثانويه و خدماتي آن بيشتر از توليد مبتني بر منابع پايه يا خام باشد.»
آیا لازم است تا شرح بیشتر و تحلیل طول و درازتری از این دو آمار ارایه دهم؟ آیا هشداری بیش از این و رساتر از این میتوان گفت که نشان دهد: مرگ پژوهش در ایران میتواند بسیار قریبالوقوع باشد!
یادمان باشد:
کشوری که نتواند با اتکا به بخش پژوهش خویش، ارزآوری داشته باشد؛ قادر به تحقق آموزههای زیست پایدار هم نخواهد بود.