بر بنياد آنچه نوشته آمد، می­توان دريافت که دو شرط برای رخدادِ بيابان­زايی در هر سرزمين لازم است، هر چند که کافی نيست؛ نخست آنکه عرصة مورد بحث دارای کمينه­ای از استعداد[1] توليد باشد[2] و دوّم اينکه توان توليد سرزمين از آستانة مشخصی نيز فراتر نرفته باشد[3]. چنين است که 1/978 ميليون هکتار از خشکيهای زمين به دليل عدم احراز نخستين شرط[4] و 6875 ميليون هکتار ديگر به دليل برآورده­نشدنِ شرط دوّم، خارج از حوزة عمل جريانهای بيابان­زا قرار گرفته­اند. اما شرط کافی، وجود يک عامل بيرونی است که فعاليت آن سبب تغيير شرايط زيست­بوم و سير قهقرايی آن شود؛ تغييری که عموماً برگشت­ناپذير نيز می­نمايد. اين عامل بيرونی را يا متأثر از فشارهای طبيعی، نظير تغيير اقليم فرض کرده­اند و يا پيامدِ فشارهای انسانی می­دانند. ليکن از آنجا که روند تغييرات اقليمی معمولاً در مقياس سن زمين­شناسی است که معنا می­يابد - حال آنکه جريان بيابان­زايي با رشدی شتابناک تنها در طول  نيم­قرنِ گذشته افزون بر 5 ميليارد هکتار از سرزمينهای آبادان (5/38 درصد از کل خشکيهای زمين) را در معرض زوال و ناآبادانی قرار داده است (Daily، 1997) -  در نتيجه همان طور که پيشتر نيز اشاره شد، می­توان از انسان به عنوان مهمترين عامل بوجود­آورنده و تشديد­کنندة بيابان­زايي در جهان نام برد؛ موجودی که خود بيشترين ضربه را نيز از اين عامليت خورده است[5]. از طرفي حتّي اگر  بپذيريم كه عامل طبيعي هم در بروز بيابان­زايي نقش دارد، بدون ترديد در درستي اين دريافت كه تنها عامل انساني مي­­تواند روند بيابان­زايي را كُند كرده يا متوقف سازد، شكي وجود نخواهد داشت (FAO/UNEP، 1984). اين واقعيتی است که در سازوکارِ معرفی معيارهای بيابان­زايي بايد همواره مد نظر قرار گرفته و بخشی از شاخصها، با توجه به تأثير متقابلی که معيارها از يکديگر و هم از عملکردهای انسانی می­گيرند، انتخاب شوند.



[1] پتانسيل.

[2] يعنی ميانگين بارندگی سالانة منطقه از 5 درصد ميانگين سالانة تبخير و تعرق آن کمتر نباشد (Wolfe، 1997).

[3] اين آستانة مشخص را کمتر بودنِ مياتگين سالانة بارندگی از 65 درصد ميانگين سالانة تبخير و تعرق تعيين کرده­اند(Wolfe، 1997).

[4] تمامی بيابانهای طبيعی (Natural Desert) يا بيابانهای تاريخی با منشأ محيطی (Environment Desert) که از زيست­اقليم فراخشک تبعيت می­کنند، واجد چنين شرطی هستند.

[5] طنز تلخی که در اين دريافت نهفته است، مديريت نابخردانه­ای است که از سوی هوشمند­ترين جاندارِ زمين (انسان) بر زمين اعمال می­شود!