دو تصویر گویا از گاردین: در نکوهش جنگلزدایی
جنگلزدایی – deforestation - یکی از فرآیندهای نامآشنا در طول یک قرن اخیر بوده که نگرانی بسیاری از علاقهمندان به محیط زیست را برانگیخته است. اما امروز، افزون بر نگرانیهای معمول، خطرات روزافزون جهانگرمایی –Global Warming – نیز سبب شده تا اثرات نامیمون جنگلزدایی بر کیفیت و دوام زیست در کرهی زمین به شدت مورد توجه نخبگان جهانی در اجلاس کپنهاگ قرار گیرد.
برزیل، یکی از کشورهایی است که اغلب در شمار نخستین یا دومین کشور تخریبکنندهی جهان جای داشته است. تصویر نخست که منطقهای از جنگلهای بارانی آمازون را نشان میدهد، توسط کشاورزان سویاکار – در منطقه Novo Progreso, Para- به شدت از میان رفته و یک بیابان سبز دیگر روییده است. بزرگی این منطقه به 26130 کیلومتر مربع میرسد؛ منطقهای که در طول 12 ماه در سال 2004 میلادی کاملاً پاکتراشی شد!
اما تصویر دوم به مراتب گویاتر است؛ چرا که افزون بر تغییر کاربری اراضی جنگلی، مؤلفههای تهدیدکنندهی دیگری چون فشار بیش از حد دام و آتشسوزی را هم در یکی از ایالتهای شمالی برزیل به نام Paral نشان میدهد.
یادمان باشد که مسئول پاکسازی 75 درصد از دی اکسید کربن موجود در نیوار همین جنگلهای بارانی برزیل است که اینک اینگونه در معرض نابودی قرار گرفته است! آیا میتوان بدون ریه به زندگی ادامه داد؟ جنگلهای آمازون، ریههای زمین هستند که دارند این گونه بی مهابای فرداها به تاراج میروند ...
چرا؟


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.