دل من گرهگير چشم نجيب اين نهال نوپاي سيب است!
آندره ژيد : بكوش عظمت در نگاه تو باشد نه آن چه بدان مي نگري .
نظرتان در بارهي اين تصوير چيست؟ در اين تصوير چه چيز حيرت يا تحسين و يا دست كم توجه شما را برميانگيزد؟
احتمالاً خواهيد گفت: مشاهدهي آن سيب درشت قرمز رنگ در
انتهاييترين و لرزانترين و شكنندهترين جوانهي نهالي كه شايد هنوز جشن
يكسالگياش را هم نگرفته باشد!
نگاه كنيد كه آن سيب متقارن و خوشتراش چگونه صاحبش را به زحمت انداخته و قامت نحيفش را خم كرده است.
با اين وجود، اگر اينك دل من و تو گرهگير فقط يكي از ميلياردها
ميليارد درخت سيب موجود در جهان شده، شايد دليلش به كشف همين راز و رمز و
چرايي ايستايي و پايداري آن نهال تكيده برميگردد! راز و رمز و درد و رنجي
كه حاصلش تولد سيب سرخ خورشيد است ...
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگها نور خواهم ریخت و صدا خواهم زد:
ای سبدهاتان پرخواب! سیب آوردم، سیب سرخ خورشید
خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد.
زن زیبای جزامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید.
کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ!
و من بر اين باورم كه روشندلي لازم است تا بتوان در پاي اين لحظهها و عكسها درنگ كرد و تلنگرش را شنيد و در زيبايياش شناور شد و شناور ماند ...
وگرنه ممكن است داغون شوي مثل سهراب، وقتي كه دريابي در سرزميني زيست ميكني كه هيچ كس زاغچهاي را سر يك مزرعه جدي نميگيرد!
ممنون از دوست عزيزي كه تصوير اين تكنهال سيبآلود و سرخفام را برايم فرستاد و زنهارم داد تا او را جدي بگيرم ...