نوشخند شکوفههای سیب به نیشخند سوزان گندمان!
هومان خاکپور عزیز در واپسین یادداشتش خبرمان داده که به رغم آتش سوزانی که بیش از یک ماه زیستمندان گندمان را آزار داد – و البته اینک به لطف باران پاییزی، کاملاً سرد و خاموش شده است – طبیعت با گشادهرویی مثالزدنیاش آن خشم انسانساز را با گلهای سفید و صورتی پاسخ داده است!
هرچند که ظهور شکوفهها در این فصل، هرگز نمیتواند خبر خوشی برای درخت و سالی پربار در بهار آینده باشد. چرا که نشان از تنشی محیطی داده که سامانهی زیستمندی درخت را متأثر کرده است.
با این وجود، کامنت مرضیه ناظری عزیز و تعبیر عاشقانهی او از واقعیت رخداده، سخت به دلم نشست و دوباره یادم افتاد که در مواجهه با طبیعت و هر آنچه در اوست:
دچار باید شد
و دچار یعنی:
تعبیر عاشقانهی اشکال ...
درست مثل عباث که وقتی زندگی به او نقره میداد، او سیبهای طلایش را سخاوتمندانه بین مردم پخش میکرد تا بشود زندگی ... بشود ضرب زمین در ضربان دل ما ...
بیاییم از طبیعت بیاموزیم و نوشخندمان را ارزانی نیشخند زمانه کنیم.
همین.